۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

رضا شبانکاره، روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی در گفت و گو با بیرمی:روزنامه نگاری بوشهر در ورطه ی بی معنایی

ر
رضا شبانکاره، روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی:
روزنامه نگاری بوشهر در ورطه ی بی معنایی

گفت و گو از: میترا انبارکی- هفته نامه بیرمی

*بیرمی: در حال حاضر مشغول به چه کاری می باشید آیا غیر از حرفه خبرنگاری شغل دیگری هم دارید؟ اگر دارید چرا؟
شبانکاره: من در ابتدا آرزو دارم، روزنامه نگاران ایرانی یی که زندان هستند، از بند بلاتکلیفی رها یابند و روز هفده مردادماه - روز خبرنگار - در کنار خانواده و همکارانشان باشند.
درباره ی پرسش شما نیز این نکته را عرض کنم که ما اول باید تعریفی از کار داشته باشیم. به تعبیر حسن قاضی مرادی- مولف کتاب "کار و فراغت ایرانیان"- " در ساده ترین تعریف کار می توان گفت ، مجموعه وظایفی است که انسان، به خاطر دستمزد، و به منظور تولید کالاها و انجام خدمت به دیگران انجام می دهد. مطابق این تعریف کلی، کار فعالیت فکری، عملی و عاطفی است ..." تو باید به خاطر این فعالیت ذهنی و روحی، که انجام می دهی، ارضاء شوی و از مزایای اقتصادی، بیمه و اجتماعی دیگری برخوردار باشی یا نه؟!
اگر با چنین رویه یی کار انجام شود، خود را می توان به "حرفه خبرنگاری" و "روزنامه نگاری" منسوب کرد!! من که از این مزایا بی بهره ام و از برایند فعالیت نگارشی یی که انجام می دهم، حق التالیف یا حق التحریر اندکی که به من پرداخت می شود با آن نمی شود که گذران زندگی کرد. گذران زندگی که هیچ، با میزان حق التحریری که نصیب من می شود، حتا نمی توان کالاهای فرهنگی و فکری یی که نیازمند من ِ روزنامه نگار است، مانند مجلات تخصصی، کتاب و ... و ... نمی شود فراهم کرد! به فعالیت اقتصادی نیز مشغول نیستم. به گمان ام، وضعیت ایده آل و آرمانی من و شاید همه ی هنرمندان و نویسنده گان آن باشد، که از گذرگاه تلاش و کار فکری خود، باید درآمدهای لازم برای زندگی را کسب کرد.
من چند سال پیش نیز در یادداشت "تاویل روزنامه نگاری ایرانی"، مقوله ی روزنامه نگاری در ایران را به خصوص در نشریات محلی، بیشتر مبتنی بر علاقه دانسته بودم تا حرفه یا شغل. به زعم من، حتا مدیر مسئولان نشریات محلی با مقوله ی روزنامه نگاری به عنوان شغل نگاه نمی کنند، می دانید که همه ی مدیرمسئولان ما کارمند و مدیر هستند و هیچکدام نیز دارای تحصیلات آکادمیک رشته ی روزنامه ی نگاری نیستند.
بیرمی: وضعیت حرفه ای نشریات استان بوشهر چگونه است؟
*شبانکاره:
نشریات ما حرفه یی نیستند. کما این که من بر این باورم باید تعریف مشخصی از این "حرفه یی بودن" یا "شدن" ارائه کرد. از سوی دیگر دو وجه حرفه یی بودن را باید قائل شد. یک وجه بر خورد حرفه یی میان کارگر(روزنامه نگار) با کارفرما (مدیر مسئول) است و وجه دیگر آن خلاقیت و میزان آموزش و دانش تخصصی روزنامه نگاران و فعالین مطبوعاتی است. نشریات و بالطبع روزنامه نگاران استان از این رو حرفه یی نیستند. هنوز نشریه هایی هست که کادر فنی آنها خانواده گی اداره می شود، گرچه به نسبت چند سال پیش این نکته کمتر شده است. به نظر شما، نشریه یی که هنوز بعد از ده سال فعالیت مطبوعاتی، از جمع کردن نویسنده گان و روزنامه نگاران هم اقلیمی خود عاجز است و هیات تحریریه ی به سامان و منسجمی ندارد، آیا می توان آن را در وضعیت "حرفه یی بودن" یا "شدن" قرار داد!؟ اگر تلقی از حرفه یی بودن، مسئله ی "اقتصادی" است، باید بگویم مدیران مسئول مطبوعات محلی بوشهر خلاقیت و توانایی آن را ندارند که نشریات خود را بر"مطالبه محوری"، "مخاطب محوری" و "تولید محوری مطالب" پی ریزی کنند، و با جذب مخاطب و با تکیه بر تک فروشی، جذب آگهی و مشارکت های بخش خصوصی توان مالی خود را افزایش دهند، از این رو خود را وابسته به نهادهای دولتی و مراکز صنعتی می کنند و از این روست که دیگر قدرت نقادی و به چالش کشیدن ضعف های این نهادها را هم از دست می دهند و به جای این که نقش خود را به مثابه ی روشنگرانه در مطبوعات ایفا کنند، روزنامه نگاران ، مبدل به کاتب نویسانی می شوند که با مدح و ثنا به مدیر و سازمان های دولتی و ...، صله دریافت می دارند. روزنامه نگاران باید آن قدر، مقتدر و توانا باشند، که از رهگذر اندیشه و قلم خود ، علاوه بر حفظ قدرت چانه زنی و دیگر انتقادی و به چالش کشیدن قدرت رسمی، بتوانند زندگی مستقلی را بگذرانند و قلم را در راستای منافع سیاسی یا اقتصادی برخی نیز نچرخانند.
علی اکبر قاضی زاده - روزنامه نگار و استاد دانشگاه – درباره ی سیستم آگهی گیری در مطبوعات ، طی گفت و گویی با روزنامه اعتماد می گوید: "در گذشته ورودی تحریریه ما با ورودی سازمان آگهی ها متفاوت بود. ما اصلن آنها را نمی دیدیم اما اکنون دو جور آگهی داریم که در شهرستان ها نمود بیشتری دارد، یک جور آگهی هایی که به طور مشخص می بینیم، آگهی های روست. یک جور آگهی خطرناک داریم به نام Hiden ad که آگهی های پنهان است که ظاهرن دارند خبر می دهند اما خط دارد. ما حوزه این دو تا را با هم مخلوط کرده ییم. هیچ جای دنیا این کار را نمی کنند[...] این امر باعث می شود هیچ خواننده یی به نشریه شما اعتماد نکند." متاسفانه این رویکرد و این نکته به وفور در مطبوعات محلی استان بوشهر یافت می شود و در حال حاضر رشد قارچ گونه یی به خود گرفته است. ما در نشریات بوشهر شاهد تیتر فروشی، نشر آگهی تحت عنوان خبر، مصاحبه و ... بوده ییم. همین هفته ی گذشته دو، سه نشریه در استان، نیم صفحه ی بالای صفحه یک خود را به آگهی اختصاص دادند، جایی که باید تیتر و سر مقاله ی نشریه چاپ شود و نه ... از سوی دیگر نشریات ما که حدود یک دهه به فعالیت به اصطلاح مطبوعاتی می پردازند، هنوز از تشکیل یک هیات تحریریه ی منسجم و فعال عاجزند و توانایی همگرایی نیروهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی منطقه ی خود را ندارند، آیا در چنین شرایطی می توان انتظار حرفه یی بودن را از آنها داشت!؟ یا حتا وقتی نیرویی خوش ذوق نیز نصیب آنها می شود، توانایی ماندگاری آن شخص در کادرفنی یا هیات تحریریه را ندارند. یا وقتی نیروهای مطبوعاتی ما هنگامی که به شکل حرفه یی با مطبوعات ادامه همکاری می دهند، باید چندین نقش را انجام وظیفه کنند، این چه حرفه یی بودنی است؟! مثلا کسانی هستند که هم سردبیرند، هم صفحه آرا، هم نقش مدیریت اجرایی و هماهنگی نشریه را انجام دهند و وقتی خروجی کار مطبوعاتی اشان را می بینی و مرور می کنی، تنها چیزی که انجام نمی دهند، همان نقش مهم ((سردبیری)) است.

بیرمی: تکثر مطبوعات محلی در طی سال های اخیر تا چه اندازه بر فضای حرفه ای مطبوعات اثر گذاشته است؟
شبانکاره:
تکثری که شما بدان اشاره کردید متاسفانه در فضای مطبوعاتی استان به معنای لیبرالیستی و پلورالیستی با آن رو به رو نیستیم.
زمانی "حمید موذنی"- روزنامه نگار خوش ذوق و تحلیل گر برجسته ی بوشهری- به درستی به تکثر مطبوعاتی یی اشاره کرد، که (( در استان بوشهر مطبوعات زیادی داریم ولی از لحاظ معنا و محتوا همه یکی هستند و شبیه به هم، اما نشریات با اسم و لوگوهای متفاوتی منتشر می شوند.)) تکثر به زعم من به این معنا نیست که با چنین رویه یی که در استان بوشهر، ما شاهد انتشار پانزده تا هفده هفته نامه هستیم، باشد. در این فضای به اصطلاح متکثر(!!)، بیشتر رویکرد پوپولیستی و رانتیر مسلط است. استانی که فاقد روزنامه و مجله ی تخصصی در حوزه های فرهنگ، ادبیات و اقتصاد است (حوزه هایی که در استان بوشهر بی هیچ اغراقی، شاهد استعداد ها و پتانسیل های بالقوه یی هستیم) و شرایط فنی و حرفه یی چاپ و اداره کردن یک روزنامه در آن فراهم نیست، تکثر این چنینی بی معناست. تکثر موقعی معنا می یابد که شاهد دیالوگ، گفت و گو و گفتمان در حوزه ی عمومی باشیم. به لحاظ پیام، نشریات ما متکثر نیستند، در برخی از زمینه ها مثل ادبیات، نشریاتی هستند که "فضای متکثر" اما "بدون ایجاد گفتمان" را به وجود می آورند. یا به تعبیر علی اکبر قاضی زاده؛ ((برخی از روزنامه های محلی بسیار بد هستند. برخی روزنامه ها تمام مطالب را از روزنامه ها می برند و می چسبانند، می دهند چاپخانه فقط برای گرفتن سوبسیدها)) مطبوعات محلی بوشهر هم به زعم من با تکیه بر حرف های قاضی زاده با چنین رویه یی منتشر می شوند. بدون این که حرف تازه یی داشته باشند یا ظرفیتی از ظرفیت های نهفته ی روزنامه نگاری در استان را آشکار و بالقوه نمایند. این چه تکثری است که ما هنوز نیروی تحصیل کرده ی روزنامه نگاری نداریم و یا از طریق حمایت مطبوعات محلی، روزنامه نگاری نتوانسته است در سطح بین المللی و حتا ملی پیشرفتی در حوزه ی مطبوعات و روزنامه نگاری به دست آورد، مطبوعات محلی بوشهر هنوز نتوانسته اند، روزنامه نگاری را به نشریات و روزنامه های مرکز تحمیل و معرفی کنند. اگر احیانن موفقیتی هم شاهد بوده ییم، ناشی از خلاقیت و توانایی های فردی آن شخص بوده است و لاغیر.

بیرمی:چرا در سال های اخیر با ریزش مداوم نیروی خلاق در مطبوعات استان مواجه بوده ایم؟
شبانکاره:
اولین نکته یی که می توانم به آن اشاره کنم، مسئله ی خود کم بینی مطبوعات است. یعنی مطبوعات برای خود و روزنامه نگاران وابسته، حیطه ی محدودی را ایجاد می کنند و انتظار و توقع بیشتری از آن چه که هستند، از خود و افرادی که در آن قلم می زنند را ندارند. بسیاری از خبرها، که از مجرای روابط عمومی ها به دست نشریات می رسد، بسیاری از نوشته ها که به عنوان مقاله و یادداشت و ... در نشریات چاپ می شود، نیز از طریق اینترنت و واصله یی از سوی خوانندگان نشریات به دست می آید! از این رو اصلن مدیر مسئولان نشریات توانایی ایجاد خلاقیت و حتا تشویق را نزد خبرنگاران و اعضای هیات تحریریه ی خود ندارند. بسیاری از مدیران مسئول، مسئله ی عدم توانایی پرداخت حق الزحمه را مطرح می کنند، که همه ی این مدیران از آن می نالند، و به خاطر اینست اگر خبرنگار یا نویسنده یی نیز به چنین کارهای خلاقانه یی دست بزند، پس از مدتی دیگر ارضاء نمی شود و آن کار را پی نمی گیرد. بسیاری از افراد برجسته و خلاق را داشته ئیم و داریم که پس از مدتی فعالیت روزنامه نگاری خود یا مطبوعه یی را که در آن قلم می زده اند، رها کرده اند. مثلن آقای"امید غضنفر"، یکی از افراد خلاقی است که در"نصیر بوشهر" به برگزاری هفت اقلیم و انتشار پرونده و ویژه نامه های ادبی اقدام نمود. ایشان بعد از چند سال، دیگر نصیر را همراهی نکرد، و به سراغ کار دیگری رفت و اکنون دارد با "پیغام" همکاری می کند. یا "حمید موذنی" که بعد از این همه سال که سردبیری چندین نشریه را از سال 82 تا 86 تجربه کرده ومنشاء ایجاد صفحات و مطرح کردن مفاهیم جذاب و متفاوتی چون: کودکان، زنان، کاریکاتور و طنز، محیط زیست، نهادهای مدنی و ... ، برای اولین بار در نشریات بوشهر بوده است؛ آیا ما و نشریات محلی بوشهر، قدر این سرمایه اجتماعی و فعال بوشهری را می دانیم و ازآن بهره ی لازم را در فضای مطبوعاتی استان می بریم؟! جواب دریغ است و دریغ... به زعم من، "موذنی" تا حد بسیاری نحوه و نگاه خبرنویسی مطبوعات بوشهر را تغییر داد. چند سال پیش که البته هنوز استفاده از اینترنت فراگیر نشده بود، همه ی نشریات از طریق فاکس روابط عمومی ها، خبرهای صفحه اول و خبر و ... خود را تهیه می کردند آن هم با نگاه و رویکرد رسمی. اما او با خبرنویسی غیر رسمی، این سنت شکنی را آغاز کرد. یا افزایش تعداد صفحات و انتشار ضمیمه های ادبی، هنری و ... در نشریات بوشهر و یا معطوف شدن نشریات تحت سردبیری موذنی به عکس و تصویر در صفحه ی اول و بعدها انتقال این تجربه به دیگر نشریات. این ها همه تجربیات و آموزه هایی بود که موذنی به دست داد. کسانی هم هستند، که چندین سال جوانی خود را که در نشریات استان بوشهر گذرانده اند یا با محافظه کاری خود را وابسته به نشریات کرده اند و دیگر از آن خلاقیت، آفرینش گری و انتقاد گری خبری نیست یا ره خود را در زمینه و کار دیگری تغییر داده اند یا دیگر توان و انگیزه یی ندارند که به خلاقیت و آفرینش گری خود ادامه دهند. از سوی دیگر نشریات بوشهر نیز تمایل و توانایی ندارند، نیروهای خلاق خود را نگه دارند و معمولن نیز به بهانه ی نداشتن قدرت مالی، خود را مبرا از هر گناهی می دانند. وقتی روزنامه نگار نتواند با همکاری نشریه، استقلال مالی و فکری خود را از خانواده و .... به دست بیاورد، این خلاقیت و البته ماندگاری آن، چه گونه می تواند فرصت رشد و اعتلا یابد؟ و از سویی دیگر، نداشتن رویکردهای زیبایی شناسیک، درازمدت و حرفه یی مدیران مسئول، امکان تداوم همکاری نیروهای خلاق با نشریات محلی را به وجود نمی آورد. خلاقیت هایی هم که ما در مطبوعات محلی شاهد آن هستیم، بسیار پراکنده است و بیشتر هم رویکردهای ذوقی و تفننی بر آنها مستولی است. و هم چنین، هنگامی که بازاریاب، نقش و جایگاه کاذب روزنامه نگار را به خود می گیرد و در این کارکتر، به ایفای نقش می پردازد و نور چشمی مدیر مسئولان می شود و روزنامه نگاران اصیل، از جایگاه حقیقی و صنفی خود سقوط می کنند، توقع دارید نیروهای خلاق ما در صدر مطبوعات بنشینند!؟ در ضمن، برخی از مطبوعات محلی بوشهر از طریق خلاقیت و آفرینش گری های همین روزنامه نگاران خلاق بوده که توانسته اند، مقبولیت و جایگاهی را به دست آورند یا احیانن نامشان بر سر زبانها بیفتد!

لینک مطلب در تارنمای هفته نامه ی بیرمی:
http://www.bairami.com/News/?id=2675

۱۱ نظر:

شجاع گفت...

بسا صد ساله مردماني ، درون همان چار ديواري‌اي كه پاي بر جهان نهاده‌اند ، سر بر خشت مي‌گذارند. بندي‌ي خشت و ديوار.
من اما بندي خشت و ديوار نخواهم بود.

مرا بخوان عزیز!

شجاع گفت...

بسا صد ساله مردماني ، درون همان چار ديواري‌اي كه پاي بر جهان نهاده‌اند ، سر بر خشت مي‌گذارند. بندي‌ي خشت و ديوار.
من اما بندي خشت و ديوار نخواهم بود.

مرا بخوان عزیز!

yasi گفت...

البته فقط روزنامه های بوشهر غیر حرفه ای نیستن!
سلام.......ممنون از ایمیلتون.

لیلا مشفق گفت...

سلام

از خواندن مطالب اینجا بهره مند شدم.

موفق باشید.

شجاع گفت...

كم كم داشت چيزهايي دستگيرم مي‌شد. داشتم خيلي چيزها را مي‌فهميدم. داشتم مي‌فهميدم «دانايي ، توانايي است» يعني چي. داشتم مي دانستم ...

داستان من و روزنامه ام رو بخون عزیز!

رویا ابراهیمی گفت...

سلام بزرگوار . از اشنایی با شما بینهایت خوشوقتم . مطالب رو سیو میکنم و با دقت میخوونم . وضعیت نشریات و روزنامه ها در استان بوشهر واقعا اسف باره اما با وجود افراد دلسوز و فرهیخته مثل شما قطعا اینگونه نخواهد ماند .

سرنا گفت...

سلام
از يافتن وب شما بسيار خرسندم

رویا ابراهیمی گفت...

سلام متاسفانه بنده ایشون رو نمیشناسم هرچند ظاهرا در حوالی ایشان نفس میکشم . سلام بنده رو به ایشون ابلاغ بفرمائید

ناشناس گفت...

واقعا خسته نباشید

عه تا گفت...

غلامرضا شبانکاره عزیز سلام
نتایج نظر سنجی شاعران برگزیده وبلاگنویسان شعر وا ادب اعلام شد
بخاطر بذل توجه از شما متشکرم

Ala گفت...

salam, shoma b bloge man sar zade boodid...bale hatman khoshhaal misham.