۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

گفت و گوی رضا شبانکاره با منصور پایمرد،شاعر سنت گرای شیرازی، هنوز وجه نامکشوف ِ شعر ِ آتشی، زیر خاکستر مانده است!

گفت و گوی رضا شبانکاره با منصور پایمرد،شاعر سنت گرای شیرازی، هنوز وجه نامکشوف ِ شعر ِ آتشی، زیر خاکستر مانده است!


گفت و گو: رضا شبانکاره
بیرمی: منصور پایمرد، متولد سال 1329 خورشیدی در شیراز است. وی دوران تحصیل با شعر و ادبیات زندگی کرده و تا امروز همراه و هم نفس همیشگی اش بوده است. شعرهای بسیاری در نشریات مختلف منتشر کرده است. پایمرد مجموعه شعری به نام "دستی از خورشید و تشتی از دریا" (1358) و کتاب های تحقیقی "شخصیت امیرمؤمنان در ادب عرفان اسلامی" و "سلوک باطنی حافظ" را نیز در کارنامه ی ادبی خویش دارد. او در زمینه ی عرفان و ادبیات فارسی به ویژه شعر و اندیشه حافظ، بیش از 50 مقاله در نشریات و مجلات مختلفی چون ادبیات و فلسفه، رشد ادب فارسی، معارف، نشر دانش و ... منتشر کرده است و دو کتاب درباره ی شعر حافظ آماده ی چاپ دارد. پایمرد از شاعران سنت گرای شیرازیست و پژوهشی بر آفرینه های ادبی منوچهر آتشی دارد تا هنوز منتشر نشده است.
آن چه در پی می آید، ما حصل گفت و گوی رضا شبانکاره، روزنامه نگار با منصور پایمرد، درباره ی جایگاه شعری منوچهر آتشی است که تقدیم شما می شود
.

شبانکاره: آیا می توان آتشی را شاعری نوآور دانست و این نوآوری را در چه مسائلی از شعر او می توان دید؟
پایمرد: آتشی را در میان شاعران معاصر تنها با نیما می توان مقایسه کرد؛ چون در هر دو، حرکت به سمت کمال و تعالی کاملاً دیده می شود. نیما و آتشی هر دو از شعر قدیم و کلاسیک ما آغاز می کنند و به شکل هایی از شعر مدرن می رسند و در این مسیر جایی متوقف نمی شوند یا به تکرار خود نمی پردازند، چنان که در بسیاری از شاعران هم روزگار او دیده می شود یا می بینیم.

شبانکاره: وجه تشخص یافتگی شاعرانگی آتشی را در چه می بینید؟
پایمرد: به گمان من آتشی در طول حیات ادبی اش، دو دوره ی شاعرانگی دارد. دوره ی اول تا سال 1348 است که مجموعه شعر "دیدار در فلق" را منتشر می کند. ویژگی های این دفتر را می توان لحن حماسی و مرثیه سرایی برای قلعه ها، اسب ها، نخل ها و ... از دست رفته ی دیارش که چیز جدید تر و تازه تری هم جایگزین آنها نشده است، دانست.
خود زنده یاد آتشی، این دوره شعری اش را بازبینی و نقد کرده است. او می گوید شاعر عصر ارتباطات، فیزیک کوانتومی چه گونه است خود را در خیابان یله می کند. باز هم خودش می گوید، شاعری که در یک کلیشه بماند، به تکرار خودش می رسد و خوانندگان کلیشه یی را هم به وجود می آورد. بنا بر این آتشی بعد از سکوت ده ساله، از خاکستر گذشته سر بلند می کند و با کتاب "وصف گل سوری" و "گندم و گیلاس" زبان حماسی را به زبان تغزلی تبدیل می کند و فضای معدود بومی گری گذشته ی خود را به فضایی گسترده تر و انسانی تر تغییر می دهد و نگاهی جهان شمول پیدا می کند.در این دوره و رویکردی که به زبان دارد، جای قهرمانان بومی شعر آتشی را قهرمانان شاهنامه می گیرند و رجوع آتشی به اسطوره های شاهنامه بیش از هر شاعر دیگر معاصر ماست، حتا زنده یاد اخوان، که این خود حدیث دیگریست. در میان اسطوره هایی که آتشی زیاد به آن سر زده است، داستان سیاوش است. به عنوان نمونه به شعرهای مجموعه ی "چه تلخ است این سیب" می توان اشاره داشت.در بخش پایانی شعر "در ردای خاکستر"می خوانیم:
....
از تخمه ی گیاه سیاووشانیم
از خاک خونین بر می خیزیم و
عطر بدوی عصت داریم.
و بذر خویش را
هر سال در ردای خاکستر
از فصل برف می گذارنیم و
به آب های بانو بر می گردیم.


یا در شعر"زلف رودابه- دست تهمینه"
...
طره ی رودابه اگر نباشد این آبشار
آن نهر
دست دراز تهمینه هست
به جانب کارزار.
و این بِن بُن ِ ستبر در تلاطم سیل
چنین رستم اگر نباشد
آن شقایق لرزان در برکه
زخم عمیق پهلوی سهراب هست.

چه شکل های گوناگونی دارد عشق!
چه نام های رنگارنگی!
مجموعه "چه تلخ است این سیب!"/ منوچهر آتشی/ نشر آگه/ ص37

از این دوره به بعد است که شعر آتشی دائما در حال تغییر، رشد و بالندگی است و ناخواسته یک جریان شعری مخصوصاً در بچه های جنوب به وجود می آورد.
آن تشخص و تمایزی که ما به دنبالش مثلاً در شعر شاملو هستیم، شاید در شعر آتشی دیده نشود، اما به نظر من به آتشی کم پرداخته شده و در آینده بیشتر به او و شعرش پرداخته خواهد شد و دستاوردهای شعر آتشی و خدمتی که او به شعر معاصر ایران کرده برای جوانان علاقمند به شعر، ارمغان ارزنده یی خواهد بود. هنوز وجه نامکشوف آتشی، زیر خاکستر مانده است!

شبانکاره: آیا می توان وجه تمایزی بین آتشی بوشهر نشین با آتشی مرکز نشین قرار داد؟
پایمرد: آتشی در آن ده سال سکوت به نقد خودش و شعرش می پردازد و می داند اگر بخواهد اگر بخواهد به تکرار خودش بپردازد به چیزی فراتر از "دیدار در فلق" نخواهد رسید. "دیدار در فلق"، نسبت به دو کتاب قبلی او "آهنگ دیگر" و "آواز خاک" چیزی بر ارزش آتشی نیافزوده است. مرکز نشینی گرچه صدمه های فراوانی به زندگی فردی، خانوادگی و ... او وارد کرد، اما آتشی با برخاستن از خاکستر تلخی، نگاه و جهان یک شاعر امروزی را به دست آورد و با دیدگاه های شاعران مدرن جهان آشنا شد و شعرها را در یک بستر انسانی تر و گسترده تری مطرح کرد که به سود خودش و ادبیات ایران منتج شد. اما آتشی هیچ گاه از خاستگاه و زادگاه خود دل نکند، چون در جا به جای شعرهای دوره دوم شاعرانگی او نیز تصویرها، واژه ها و فضای جنوب، نخلستان و دریا در شکل نوتری مشاهده می کنیم.

شبانکاره: به گمان شما چه عناصر شعری در کلام آتشی برجسته تر می نماید؟
پایمرد: تصویر سازی های زیبا و عشاقانه و نو او، همراه با بهره گیری از فضای بومی و جنوبی و همان حس عاطفی و غریزی نسبت به طبیعت و انسان که در محور آن "عشق" قرار می گیرد، عنصر اصلی تصویرسازی و اندیشه گانی شعر آتشی را تشکیل می دهد.


شبانکاره: مهم ترین عنصر شاعرانه گی زنده یاد آتشی را در چه می بینید؟
پایمرد: موضوع یکی از سخنرانی های من ، "جلوه های عشق در اشعار آتشی " بوده است. آن چه که اتشی را از نو زنده می کند و او را شاعر می سازد، بی شک عشق است. و وقتی هم می گویم عشق، عشق در همه ی ساحت ها،جلوه ها و بازتاب های آن است. چه عشق فردی، چه عشق به زاده گاه و جنوب و چه عشق به انسان.
عنوان مقاله ی من این سطر شعر آتشی است: "از کوره راه ساقه ی گندم نگار می آید" که همین سطر بیانگر آتشی به هستی را نشان می دهد. بی آن که آتشی را یک عارف بنامیم، اما نگاه معرفت شناسیک عارفانه و عاشقانه اش را در بسیاری از جاهای شعرش به خوبی می توان ملاحظه کرد.
آتشی یک عاشق به تمام معناست و همه چیز را در دوره ی دوم شعری اش از این منظر و چشم انداز نگاه کرده است.

شبانکاره: به غیر از عشق، به گمان شما تحولات و انگیزه های هنری منشاء تغییرات در شعر اتشی می شود یا سیاسی و ...؟!
پایمرد: در شعرهای آتشی هیچ گاه سیاست را به عنوان نگاه معمول در آنها می بینم.
معدودشعرهایی از او را می توان با رخدادهای مستقیم اجتماعی- سیاسی روزگارش تطبیق داد. کاری که به راحتی می توان در شعرهای "اخوان" یا "شاملو" پی گیری کرد.
آتشی خود معتقد بود شاعر نه باید پای بند یک ایدئولوژی خاص- حزب خاص- باشد. او می گفت شاعر باید سیاست شعر داشته باشد تا یک سیاسی کار باشد. چون ماندن در یک ائدلوژی، دست و پای رویکرد هنری و زیبایی شناسیک شاعر را می بندد و او را از پرواز روحی و آزاد اندیشی باز می دارد.

شبانکاره: جاذبه ها و دافعه های شعری آتشی را چه گونه ارزیابی می کنید؟
پایمرد: آتشی شعر زیاد گفته بود، پراکنده نیز گفته بود و پراکنده هم گردآوری و منتشر شد که شاید از پراکندگی زنده گی کردن او هم ناشی می شد. اگر فرصتی داست که برخی از شعرها را کنار می گذاشت و روند حرکت طبیعی شعرها را در انتشارشان رعایت می کرد، بهتر می شد درباره ی شعر او قضاوت کرد، آن چه که باعث شد شعر آتشی بر من تاثیر گذار باشد، روح عاشق اوست که تجلی این عشق را که خود معتقد بود، تنها راه رهایی انسان می دانست که به انحاء و شکل های مختلف می توان آن را دنبال کرد.
شاعران جوان ما می توانند از آتشی به عنوان شاعری مدرن، الگو برداری کنند، بی آن که دچار شکستن بی مورد زبانی، پریشان گویی و عارضه هایی که در شعر به اصطلاح "پست مدرن" رو به روئیم یا رو به رو باشیم. شعر آتشی شعر جوانی است که از روح جوان- کودک او سرچشمه گرفته است. هم نشینی او با جوانان تا آخرین روزهای عمرش بیانگر نوجویی و جادبه های شعری او بود و هست، بی آن که اصالت خود را از دست بنهد و یا آن چنان آن سوی بام فرو افتد که با دیگر خوانندگان خودش قطع ارتباط کند.

شبانکاره: از منظر خودتان کدام یک از آثار شعری آتشی را بیشتر می پسندید و بیشتر با آن ارتباط برقرار می کنید؟
پایمرد: "وصف گل سوری" و "گندم و گیلاس" را بیشتر می پسندم. من شعرهای عاشقانه ی او را بیشتر از سایر اشعار او دوست می دار و بر دلم می نشیند. منظورم از عاشقانه، نگاه انسانی و عاشق او به دیار، میهن و جهان و روابط انسانی و انسانییت اوست.

شبانکاره: چرا؟
پایمرد: چون احساس می کنم این گونه شعرها به روح، روان و ذهن و زبان آتشی، همگون تر و نزدیک تر است.

شبانکاره: نظرتان در مورد اشعار کلاسیک آتشی چیست؟
پایمرد: شعرهای معدود کلاسیک آتشی را که خوانده ام، هیچ گاه هم سنگ و برابر با شعرهای نیمایی و آزاد او نیست. آتشی در غزل نو آور نیست و همان نگاه کلاسیک گونه را دارد، همان طور هم که خودش می گوید، غزل صائبانه، حافظانه و سعدیانه را دوست داشت و می پسندید و از بسیاری از واژگان کهن ما بهره می برد که امروز در شعر ما کارآئی ندارد و همان طور هم که خودش گفته، شاید غزل و یا شعرهای کلاسیک کار تفننی و تفریحی برای او بیش نبوده است.

۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

اطلاعيه داستان نویسی نهمين دوره جايزه ادبي صادق هدايت 1389


اطلاعيه نهمين دوره جايزه ادبي صادق هدايت 1389 نهمين دوره اين مسابقه در سال ۱۳۸۹ توسط دفتر هدايت و سايت سخن برگزار مي شود . شرايط شركت در اين رقابت ادبي به شرح زير است :
شرايط شركت در مسابقه :
_ هر نويسنده مي تواند فقط يك داستان كوتاه منتشر نشده خود را براي شركت در مسابقه ارسال كند.
-داستان ارسالي نبايد از هزار كلمه كمتر و از چهار هزار كلمه بيشتر باشد وبه 3 روش قابل ارسال است:
الف ) ارسال به بخش داستان هاي كوتاه درسايت سخن
ب ) ارسال به ايميل
ج) ارسال به صندوق پستي 365- 19585
داستان هايي كه به طريق پستي ارسال مي شوند لازم است بريك روي صفحه به صورت تايپ شده ودرچهارنسخه فرستاده شوند .
_ نويسندگاني كه در اين مسابقه شركت مي كنند لازم است توجه فرمايند تا تعيين برندگان و نيز انتخاب داستان ها براي چاپ در مجموعه آثار برگزيده از درج داستان ارسالي خود در كتاب ها ، نشريات و سايت هاي اينترنتي و يا ارسال براي مسابقه داستان نويسي ديگر خودداري فرمايند . در غير اين صورت داستان فرستاده شده در مسابقه شركت داده نمي شود .
_ نويسندگان داستان ها لازم است شماره تلفن تماس _ آدرس كامل پستي _ تلفن همراه وEmail خود را همراه داستان ارسالي به صندوق پستي يا سايت سخن ويا دفترهدايت اعلام دارند و در صورت تغيير مراتب را به دفتر هدايت اطلاع فرماييد .داستان هائي كه فاقد اطلاعات ياد شده باشند در مسابقه شركت نخواهند داشت . ارسال كنندگان داستان براي سايت لازم است تلفن خود را ارسال دارند .
_ ارسال داستان براي اين مسابقه به اين معني است كه نويسنده در صورت انتخاب ، رضايت خود را براي چاپ داستان ارسالي در مجموعه داستان هاي برگزيده اعلام داشته است . و دفتر هدايت مجاز به ويرايش داستان ها مي باشد . داستان هاي ارسالي مسترد نخواهد شد .
_ داستانك ‌،داستان بدون عنوان يا نام نويسنده و يا با نام مستعار نويسنده مطلقن پذيرفته نمي شود .
_ مهلت ارسال آثار تا سي ام مهرماه 1389 است .

داستان هاي برتر و اسامي برندگان و اهداي جوائز در مراسم بهمن ماه 1389 اعلام مي شود . جوايز برندگان خارج از كشور به نماينده آن ها اهداء خواهد شد .
كليه علاقه مندان و فارسي زبانان از كشورهاي همسايه و ديگر كشورها مي توانند در اين مسابقه شركت كنند
گزينش آثار و جوائز
- نام داوران در مراسم پاياني اعلام خواهد شد .- به داستان هاي برگزيده به انتخاب هيئت داوران تنديس صادق هدايت يا لوح تقدير اهداء مي شود .
چاپ و انتشار آثار برگزيده
- دفترصادق هدايت با همكاري مؤسسات ادبي خارج ازكشور مجموعه بهترين داستان هاي مسابقه را درخارج ازكشور چاپ ومنتشر مي كنند .
- در صورت نياز به اطلاعات بيشتر به يكي از روش هاي زير تماس حاصل فرماييد :
دفتر هدايت :22556607 - تلفن همراه : 09122837489 - ايميل :
jahanhedayat@yahoo.com
سايت سخن:‌
www.sokhan.com ايميل : info@sokhan.com

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

تارنمای صادق هدایت با نشانی نو در فضای مجازی


مدتی بود تارنمای صادق هدایت که آیینه ی تمام نمای مجازی آثار ادبی و هنری او و فعالیت هایی که در باره ی او در ایران و جهان می شد، از سوی شرکت سرویس دهنده ی آن تارنما در آمریکا تحریم شد. با همه ی مکاتبات و تلاش های جهانگیر هدایت، برادرزاده ی صادق هدایت- بازپس گیری دامین اولیه تارنما ممکن نشد. با تلاش جهانگیر هدایت، به تازه گی تارنمای صادق هدایت با مطالب پیشین به نشانی http://sadeghhedayat.info/ در دسترس همه ی علاقمندان به شخصیت ادبی صادق هدایت و زبان و ادبیات فارسی قرار گرفته است.
متنی هم که در زیر مشاهده می فرمایید، نوشتاری از جهانگیر هدایت است، که برای برخی از روزنامه نگاران و نویسندگان ایرانی یی میل شده است.
رضا شبانکاره


دوست گرامي

با درود به منظور پاسداري از فرهنگ و ادب و حقوق مردم ايران لازم مي داند به اطلاع برساند سايت صادق هدايت كه ازسال 2003 توسط شركت امريكائي eNom.Inc سرويس دهي مي شد درابتداي سال 1389 قطع شد . ظاهراً علت تحريم ايران بود براي روشن شدن اين امر مقاله اي تهيه شده كه پيوست مي باشد.

خوشبختانه سايت صادق هدايت با آدرس sadeghhedayat.info‌ مجدداً برقرار شده و علاقمندان مي توانند استفاده كنند .

ازتمام متعهدان به ادب وفرهنگ ايران و علاقمندان به صادق هدايت درخواست دارم اين اطلاعيه ومقاله پيوست را براي تمام دوستان و آشنايان بفرستيد .

وظيفه ملي ماست از بزرگان ادب و فرهنگ خودمان درمقابل تهاجم بيگانگان بي فرهنگ پاسداري كنيم .

با سپاس

جهانگيرهدايت


۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

"از عشق با عشق" سروده ی سعید مهیمنی، در نمایشگاه کتاب


دفتر شعر جدید سعید مهیمنی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران

وقت آن نیست که بمیرم
حالا که تویی جانب
شمشادها را بگو
وقت ِ آب دادن
می آیم.
سعید مهیمنی، شاعر و نویسنده ی بوشهری، دومین مجموعه شعر خود را(پس از دفتر "جانب اگر نه عشق") با نام "از عشق با عشق" از سوی انتشارات داستان سرا منتشر و روانه ی بازار کتاب خواهد کرد. دفتر شعر "از عشق با عشق" که در بردارنده ی 80 شعر سپید شاعر در طول سال های 65 تا 85 است، به زودی در نمایشگاه بین المللی کتاب ِ سالجاری تهران توزیع خواهد شد. مهمینی دفتر شعر سوم اش را نیز در حال گردآوری و تنظیم شعرهای آن دفتر است. هم چنین این منتقد بوشهری در راستای شناخت شاعرانگی زنده یاد محمد بیابانی - شاعر از دست شده ی جنوبی - در کتابی عنصر عاطفه و اندیشه را در همه ی شعرهای زنده یاد بیابانی مورد واکاوی و نقد و بررسی قرار داده است. مهمینی تنظیم و تدوین نهایی سه مجموعه شعر و 8 منظومه ی چاپ نشده ی این شاعر را نیز به پایان رسانیده و به زودی این آثار، منتشر شده و در دسترس عموم علاقمندان و پژوهشگران حوزه ی شعر ایران قرار خواهند گرفت.

۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

نوروز مبارک

نوروز مبارک باد
آید بهار و پیرهن ِ بیشه نو شود
نو تر برآوَرد گٌل اگر ریشه نو شود
زیباست روی کاکٌل ِ سبزت کلاه ِ نو
زیباتر آن که در سرت اندیشه نو شود
ما را غم ِ کهن به مِی ِ کهنه بسپرید
برش حال ِ ما چه سود اگر شیشه نو شود
"شبدیز"رام "خسرو" و "شیرین" به کام ِ او
بر فرق ِ ما- چه فرق- اگر تیشه نو شود
خون می خوریم و ناز ِ تو را می کشیم
بازسودا همان کنیم اگر پیشه نو شود

شعری از زنده یاد"منوچهر آتشی"(سورنا)
مقاومت آفرینش و خلاقیت است."ژیل دلوز"

۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

من سرو زاده شدم (ویژه ی شاعرانگی مهدی فاضل)

سرو زاده شدم
صفحه ي پرنيان شماره ي 238 هفته نامه بيرمي، اختصاص يافته است به شاعرانگي مهدي فاضل، هنرمند عكاس و شاعر خراسانيدر پي علاوه بر سخن دبير، لينك مطالب اين پرونده را مي بينيد:
مهدی فاضل متولد 1355 در مشهد است. اکنون نیز در برازجان ساکن است و فعالیت های آموزشی و هنری خود را دنبال می کند. هویت هنری فاضل بیشتر متکی به هنرعکاسی است، اما ادبیات نيز به ویژه شعر از دغدغه های دیرباز اوست. در یادداشت خودش بیشتر با ذائقه ی شعری او آشنا می شوید. فاضل هم شعر سپید می سراید و هم غزل! و قصد دارد تا نمایشگاه کتاب سال آتی اولین مجموعه شعرش را روانه ی بازار کتاب نماید. شعرهایی هم که در این صفحه می خوانید از همین مجموعه ی آماده چاپ، از جانب من انتخاب شده اند. این مجموعه در برگیرنده ی بیش از شصت شعر است، که عمومن در قالب سپید سروده شده است و اندکی از انها نیز غزل اند. به هر روی صفحه ی پرنیان این شماره، اختصاص دارد به معرفی شاعرانگی مهدی فاضل!
این هم نشانی تارنگار شخصی شاعر استhttp://www.symphonyezendegan.blogfa.com/
با آروزی توفیق و تندرستی برای این هنرمند ِخراسانی
رضا شبانکاره

من، سرو زاده شدم
* سخن دبير/ من، سرو زاده شدم (وي‍ژه ي شاعرانگي مهدي فاضل)
* خود زندگي نامه نوشت/ مهدي فاضل
* چند شعر منتشر نشده از مهدي فاضل

۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

پرونده ی شاعرانگی سعید مهمینی در پرنیان بیرمی

در هلهله ي باد
تنها
سمت تو آرام است

صفحات پرنیان این شماره - 236- به سعید مهیمنی – شاعر، داستان نویس و منتقد بوشهری اختصاص یافته بود. در کارنامه ی فرهنگی و ادبی مهيمني، علاوه بر فعالیت های آموزشی و گاه مطبوعاتی، می توان به انتشار کتابهای زیر اشاره داشت:
1 - مجموعه داستان"پنجره ی جنوبی" انتشارات نوشتار ، شامل داستان های سعید مهیمنی ، ماشاء ا... رضازاده و ... که با اهتمام " کیوان نریمانی" و"سعید مهیمنی " دراسفند ماه 1368 انتشار یافت. (بعدها قرار بود در حوزه ی شعر هم در قلمرو شعر جنوب، چنین کاری به سر پرستی " سعید مهیمنی " صورت پذیرد که با وجود فراهم آمدن مقدمات کار به دلایلی انجام نشد.)
2 - انتشار مجموعه داستان "چنبره ی زمان" در سال 1370 از سوی نشر دماوند در تهران . این مجموعه شامل14 داستان کوتاه است، به نام های: نوای میرا،بازماندگان، چنبره بودن، در زمانی مضاعف، اگر نروید می آئیم، در انتهای تنهایی، شبهای ابری و...
3 - انتشار مجموعه مقالات(نقد ادبی) " واکاوی لحظه ها" در سال 1384 . در این کتاب مهیمنی به نقد کتاب های شعر شاعرانی هم چون زنده یادان منوچهر آتشی، محمد بیابانی، شاپور بنیاد، اورنگ خضزایی وشاعران دیگر مانند: علی باباچاهی، ایرج صف شکن، شمس لنگرودی ، فرشته ساری ، کامران بزرگ نیا ، رضا چایچی و علی عبدالرضایی پرداخته است.
4 - انتشار اولین مجموعه شعر ایشان به نام"جانب اگر نه عشق" بعد از سه دهه شاعرانگی و سرایش. مهیمنی در این مجموعه گزینه شعرهای دهه 60 تا 80 خود را گرد آورده است.
علاوه بر این آثار، ایشان مجموعه شعری دیگری از خود تحت عنوان "از عشق با عشق" که حاصل سرایش سالهای 65 تا 85 است ، را برای چاپ به انتشارات داستان سرا سپرده است. این مجموعه شعر که در برگیرنده ی هشتاد شعر سپید است، قرار است همزمان با برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب سال آینده ی تهران منتشر و روانه ی بازار کتاب شود. همچنین از آنجا که مهیمنی سرپرستی تنظیم و نشر آثار زنده یاد محمد بیابانی (1381-1324)- شاعر و ادیب از دست شده ی بوشهری را عهده دار شده، با تلاش های بسیار توانسته آثار شعری او را در سه مجموعه شعر و 8 منظومه تنظیم و تدوین نماید.
همچنین مهمینی در راستای شناخت شاعرانگی این شاعر در کتابی عنصر عاطفه و اندیشه را در همه ی شعرهای بیابانی واکاوی و مورد نقد و بررسی قرار داده است. این آثار به دست چاپ سپرده شده و قرار است به مرور منتشر شوند.
این امر بی شک به شناخت شخصیت ادبی و هنری زنده یاد بیابانی به نسل جديد کمک شاياني خواهد کرد. مهيمني در حوزه ی فرهنگ و ادبیات سالیان سال با زنده یادان "منوچهر آتشی، محمد بیابانی، شاپور بنیاد، شایان حامدی و ..." و مراوده ی ادبی داشته و هم اکنون نیز با بسیاری از شاعران و فرهیختگان هم اقلیمی و برجسته ی کشور ارتباط نزدیک و مستمر ی دارد. برای ایشان در زندگي تندرستی و در امور ادبي نيز موفقیت روز افزون آرزومنديم.
رضا شبانکاره
Shabankareh1362@yahoo.com

لینک مطالب پرونده ی شاعرانگی سعید مهمینی در پرنیان بیرمی:

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

ققنوس 5 به پاس تلاش های شاعرانه ی زنده یاد محمد بیابانی در راه است

نمی گذارندم
از جان خود برآرم چشم.

جهان مگر چند است
که او هنوز مرا می جود
و هر طرف که رهی چرخ می دهد
فانوس
اریب فاصله اسکندری ست.
بخشی از شعر "گذار این همه تردید/ اگر که خاکم اگر باد"
مجموعه شعر"دستی پر از بریده ی مهتاب"/ نشر نیم نگاه 1381


درود
ویژه نامه ی ققنوس 5 در راه است:
این شماره به شاعر از دست شده ی جنوبی زنده یاد محمد بیابانی اختصاص دارد.
اولین شماره ی ققنوس نیز به این شاعر اختصاص یافته بود. بیابانی از شخصیت چند ساحتی اجتماعی و هنری برخوردارست. متاسفانه به دلایلی از وی بیش از سه اثر شعری منتشر نشده است. هر چند به کوشش خانواده ی ایشان و آقای سعید مهمینی کارهای ایشان کم و بیش سر و سامان یافته، و به زودی آثار ایشان منتشر می شود.
به هر روی ققنوس در نظر دارد شماره ی پایان سال 88 خود را به پاس هفتیمن سالکوچ زنده یاد بیابانی به این شاعر اختصاص دهد، از این رو از علاقمندان و ناقدین گرامی دعوت به عمل می آورد آثار خود را در سازه های گوناگون متنی تا 15 اسفندماه از طریق یکی از زاه های زیر به دست ما برسانند:
نشانی الکترونیکی سردبیر ققنوس/ رضا شبانکاره:
shabankareh1362@gmail.com
shabankareh1362@yahoo.com
http://www.bairami.com/
نمابر: 5049-0772522

لینک ویژه نامه قبلی زنده یاد بیابانی در ققنوس یک

ويژه نامه ي زنده ياد محمد بياباني
ضميمه ي ادبي ققنوس يك/ به كوشش و سردبيري رضا شبانكاره
رضا شبانکاره: بیابانی اهل شهرت و نام نبود!
آبتین بیابانی - سعید مهیمنی : بیابانی در یک نگاه
محمدرضا محمدزادگان : يادمـان محمـد بيابـاني
سعيد مهيمني: نگاه بياباني حماسي است
مجيد اجرايي: مردي با آرمان‌هاي جهان‌وطنی
فرج ا... کمالی: می دانست که نخواهد مرد!

جهان مگر چند است
که او هنوز تو را می جود
مرا این نیز...
نمی گذارندم
از جان خود برآرم چشم
برهنه بگذرم از توتیای توفانی
و داغ را
به ابایی
درون خزم تا ماه...
بخشی از شعر "گذار این همه تردید/ اگر که خاکم اگر باد"
مجموعه شعر"دستی پر از بریده ی مهتاب"/ نشر نیم نگاه 1381

۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

بیژن جلالی به روایت ققنوس

هفته نامه بیرمی به مدیر مسئولی، یونس جعفری، هر از گاهی ضمیمه ادبی ققنوس را به سردبیری رضا شبانکاره منتشر می کند. ققنوس در یک سال و اندی که منتشر شده است، تا کنون توانسته به بررسی شخصیت و آثار ادبی نویسندگان و شاعرانی چون زنده یاد محمد بیابانی، سعید مهیمنی و محمدرضا صفدری بپردازد.
ققنوس در شماره ی جدید خود نیز که در این هفته روانه ی کیوسک های مطبوعاتی شده، به پاس ِ گرامی داشت دهمین سالگرد درگذشت بیژن جلالی به بررسی شخصیت و آثار شعری این شاعر معاصر ایران، پرداخته است.
زنده یاد بیژن جلالی در آخرین شب آبان ماه هزار و سیصد و شش خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش ابراهیم جلالی بود و مادرش اشرف الملوک هدایت. وی چند روزی پس از نیمه آذر ماه هفتاد و هشت دچار سکته مغزی شد . اندکی بیش از یک ماه را در اغما گذراند و در روز آدینه ی بیست و چهار دی ماه همان سال در هفتاد و دو سالگی زندگی را بدرود گفت.
از جلالی به عنوان برجسته ترین شاعر کوتاه نویس ایرانی معاصر یاد می شود.
ققنوس شماره ی 4 که به این شاعر اختصاص دارد، و به همت رضا شبانکاره تدوین و تنظیم شده، دربردارنده ی مطالبی از محمدبهارلو، علی رضا پنجه یی، مصیب صدیقی، کامیار عابدی، سیروس نوذری، جهانگیر هدایت و اشعاری از زنده یاد بیژن جلالی است.

مطالب این ویژه نامه را در لینک های زیر بخوانید:


سخن سردبیر -->/ رضا شبانکاره
زندگی و شعر بیژن جلالی -->/ کامیار عابدی
هیـچ از همـه چیـز -->/ علیرضا پنجه یی
نگاهی به جهان شاعرانه‌ی بیژن جلالی -->/ سیروس نوذری
خاطره -->/ جهانگیر هدایت

ضمیمه ادبی ققنوس/ شماره چهار/ هفته نامه بیرمی

مدیر مسئول: یونس جعفری
سردبیر: رضا شبانکاره
تلفن و نمابر: 5049-0772522

۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

دهمین سالکوچ زنده یاد بیژن جلالی

بیژن جلالی در ققنوس هفته نامه بیرمی
ققنوس چهار ویژه ی پاسداشت شاعرانگی زنده یاد بیژن جلالی از سوی هفته نامه ی بیرمی منتشر می شود. از روز 12 بهمن ماه از کیوسک های مطبوعاتی می توانید ویژه نامه ققنوس وابسته به هفته نامه بیرمی را دریافت دارید.

مرگ است
که معشوق من است
نازک اندام
و سیاه پوش
که با هر بادی
می رود و می آید
و در هر نگاه
می شکفد و می پژمرد.
شعری از زنده یاد بیژن جلالی

24 دی امسال سالروز دهمین سالکوچ شاعر کوتاه نویس و منثور ایرانی- بیژن جلالی است.
بیژن جلالی در آخرین شب آبان ماه هزار و سیصد و شش خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش ابراهیم جلالی بود و مادرش اشرف الملوک هدایت. وی چند روزی پس از نیمه آذر ماه هفتادو هشت دچار سکته مغزی شد . اندکی بیش از یک ماه را در اغما گذراند و در روز آدینه ی بیست و چهار دی ماه همان سال در هفتادو دو سالگی زندگی را بدرود گفت.
به هر روی جلالی از اوایل دهه ی چهل آثارش را به دست چاپ سپرد،روز ها- دل ما و جهان- رنگ آب ها- آب و آفتاب- روزانه ها و نیز دو گزینه اشعار : بازی نور و درباره شعر - کتاب هایی هستند که در زمان حیاتش به چاپ رساند. بعد از مرگ او مجموعه شعر دیدارها که حاصل سرایش او بین سالهای 75 تا 1378 بود، با اهتمام مهرداد جلالی، کامیار عبادی، شمس لنگرودی و ... از سوی نشر مروارید منتشر شد.

بیشتر درونمایه های شعری جلالی پیرامون شعر، مرگ، طبیعت و ... است و گاهن اشعار او را با سهراب سپهری مقایسه می کنند. بیشتر وجه تشخص یافتگی جلالی را می توان به کوتاه نویسی شعرها، مرگ اندیشی و ساده گی دانست.
هفته نامه ی بیرمی در نظر داشت همزمان با سالکوچ این شاعر از دست شده، ویژه نامه یی را به حیات شاعرانگی جلالی اختصاص دهد، که به دلایل مشکلات فنی این پرونده ی ادبی در تاریخ 12 بهمن ماه منتشر خواهد شد. این ویژه نامه دربردارنده ی مطالبی از کامیار عابدی، سیروس نوذری، جهانگیر هدایت، محمد بهارلو، مصیب صدیقی، علی رضا پنجه یی، رضا شبانکاره و اشعاری از شاعر خواهد بود.

مرگ روی صفحه کاغذ
اتفاق می‌افتد
در شعر
در فلسفه
برای مردن توی رختخواب
اتفاق می‌افتد
یا در یک گوشه
و کناری.

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

اتفاقی در من نشسته است/ پرونده ی پاسداشت شاعرانگی و حیات ادبی زنده یاد حمید آل یوسف، شاعر جنوبی

عکس و طراحی: احسان عمرانی

پرونده ی پاسداشت شاعرانگی و حیادت ادبی زنده یاد حمید آل یوسف(فریاد)
به بهانه ی اولین یادمان سالکوچ شاعر از دست شده


اتفاقی در من نشسته است


رضا شوانکاره(شبانکاره)، دبیر صفحه ی ادبی هفته نامه بیرمی:

روزی همه خواهند دوید
و خواهند پرسید
او کجاست او کجاست
و جواب خواهد شد
او مرده است
او مرده است
شعری از زنده یاد بیژن جلالی

دهم دی ماه یادآور روزی تلخ برای دوستان و همکاران زنده یاد آل یوسف، شاعر و روزنامه نگار جنوبی ایران است. او در شامگاه ده دی ماه87 هنگامی که از دفتر کارش- هفته نامه بیرمی- بازمی گشت، دچار سانحه شد و به دلیل خونریزی داخلی و عدم امکانات پزشکی مناسب در اهرم از دست شد.
به قول خود زنده یاد:
فرصت
چه اندک داده شد،
و ستمگرانه زد-
حادثه
سنگ
نافرجامی را...
لینک های مربوط به پرونده ی ادبی این شاعر از دست شده ی جنوبی در پی آورده می شود: