۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

غلامرضا شبانکاره، روزنامه نگار و فعال مطبوعاتي در پاسخ به نگر خواهي هفته نامه اتحاد جنوب بوشهر:


غلامرضا شبانکاره، روزنامه نگار و فعال مطبوعاتي در پاسخ به نگر خواهي هفته نامه اتحاد جنوب بوشهر:
مطبوعات بايد منتقد و مؤاخذه كننده ي اعمال دولت باشند


اتحاد جنوب: با توجه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پیامد های آن در جامعه، چشم انداز رسانه های کشور را چه گونه ارزیابی می کنید؟
شبانكاره:
خب مسلمن فضای رسانه یی ایران اعم از تارنگارهای اینترنتی و رسانه های چاپی به ویژه روزنامه های کشوری و مطبوعات محلی، با محدودیت های شديد و اهرم هاي بازدارنده يي رو به رو هستند. رسانه هاي مستقل و منتقد در اين روزها گاه با فليترينگ و تعطيلي نيز رو به رو بوده اند. از مسئله ی "سانسور" حوزه ي رسمي و "ديگري" که بگذریم، "خودسانسوری" بدتر از مسئله ی سانسور است. همان مساله ی قديمي عبور از خط قرمز، عمده ی روزنامه نگاران و مطبوعات را وا می دارد تا دست به عصا راه بروند وممکن است منتقدترین مطبوعه و روزنامه نگار را به سمت و سوی محافظه کاری سوق دهد. از این رو من فکر می کنم، مطبوعات به ویژه رسانه های محلی مستقل و منتقد، با تقلیل کارکرد و رویکرد خود، ماندگاری و ادامه ی حیاتشان را- به نسبت رادیکالیسم بودن و انتقادگری- در اولویت نخست قرار دهند. اين امر حتمن منتج به بي معنايي و كيچ شدن روزنامه نگاري در ايران - به ويژه در رسانه هاي محلي - مي شود.همان طور که دوستان شاهد هستند، پس از انتخابات فضایی پیچیده، مبهم و تيره بر رسانه های مستقل و منتقد سایه انداخته است. تعطیل شدن سه روزنامه اصلاح طلب از جمله "یاس نو، کلمه سبز و صدای عدالت"، در فضای انتخاباتی و بعد از آن، هم چنین دستگیری سردبیران روزنامه اعتماد ملی و فرهیختگان و روزنامه نگاران دیگری از روزنامه های اصلاح طلب، از جمله ((مهسا امرآبادي، محمد قوچاني، هنگامه شهيدي، محمد عطريان فر، احمد زيدآبادي، عيسا سحرخيز، ساتيار امامي و ..)) کنترل، اخطار کتبی و حذف برخی مطالب روزنامه هاي اصلاح طلب از جمله اعتماد ملی، مطبوعات و روزنامه نگاران را با چالش رو به رو كرده است. همه ی این ها در ادامه، فضای مطبوعات را با چالش، رخوت و خمودی بيشتري، رو به رو مي كند.در یکی، دو هفته ی پس از نتیجه ی انتخابات، گاه ستون های سفیدی در اعتمادملی دیده می شد که به گفته های مسئولان روزنامه، با حضور نمایند گان دادستانی و وزارت ارشاد، از چاپ مطالبی جلوگیری کرده اند. یا خودسانسوری روزنامه ها در چاپ نامه و بیانیه های احزاب و نامزدهای معترض به نتیجه ی انتخابات )به هر دلیل) و موارد دیگر باعث می شود که اعتماد مخاطب از روزنامه ها سلب شود و اخبار را از سوی رسانه های خارجی که احتمالن با رویکردهای خاص نیز، اخبار و مطالبی را ارائه می کنند، کشیده شوند. حتا در اين ميان مسلمن شايعات هم خيلي قوت مي گيرند و در اين فضاي مبهم و غيرشفاف اطلاع رساني، باورپذيرتر از هر زمان ديگري مي شوند.مسلمن اگر فضای مطبوعاتی با چنین رویه یی ادامه داشته باشد، سلب اعتماد مخاطبان، محدودیت های حوزه ی رسمی، خود سانسوری، "گریز از سیاست، پناه به تاریخ" و روي آوردن به مواردی که خطرزا نباشد، نمونه هايي ست که مطبوعات را تهدید و مفهوم اطلاع رساني و روزنامه نگاري را تخريب و ويران می کند. از این رو رسانه های منتقد یا به اصطلاح مستقل، احتمال این که ناخواسته همسو با رسانه های دولتی شوند، یا این که حوزه ی رسمی بخواهد آنها را نیز در جهت تفکر جریان حاکم همگام کند، وجود دارد.من فکر می کنم اولویت حوزه هایی که مطبوعات درباره ی آن مطلب می نوشتند، تفاوت کرده است. در این برهه ی زمانی، ذائقه ی مردم بیشتر سیاسی است و مطالب این حوزه را بیشتر دنبال می کنند و تمایل دارند از اخبار حقيقي در سریعترین شکل ممکن با صداقت هر چه بيشتر، مطلع شوند. اما آیا این که مطبوعات و روزنامه های مستقل سراسری و دولتی می توانند روح و ذهنیت مردم را ارضا کنند، زمان، آن را مشخص خواهد کرد. از دیگر سو تحلیل و تفسیرهای چند ساحتی اخبار و رخدادهای پسا انتخاباتی نیز از اهمیت ویژه یی برخوردار است که باید فضای آن فراهم شود. امیدوارم مطبوعات مستقل با تکیه بر استقلال اقتصادی خود، به دیالوگ و گفت و گو با طیف حاکم و رسانه های رسمی و نزدیک به دولت بپردازند، که این امر منتج به شفاف سازی فضای عمومی جامعه خواهد شد. با چنین رویه یی است که مردم را می توان در تصمیم گیری اشان یاری کرد و اعتماد مخاطبان رسانه های جمعی مستقل را به خود جلب کرد. البته این مهم تنها در سایه ی شرایط به سامان و مطبوعات آزاد امکان پذیر است.
مراد ثقفی – مدیر مسئول و سردبیرمجله ی گفت و گو- اعتقاد دارد: ((دولت و جامعه مدنی نه رقیب یکدیگر هستند، نه مخالف و نه دشمن. دولت و جامعه مدنی دو فضای متفاوت و دو اهرم مختلف برای توسعه یک کشور می‌آیند و به این اعتبار کارکردها و امکانات و شیوه‌های عملکرد آن‌ها متفاوت اما مکمل یکدیگر است. همانطور که مجلس، قوه اجرائیه و قضائیه معرف دولت و اهرم‌های تثبیت و کارایی آن هستند، احزاب، سندیکاها و مطبوعات، نهادهای جامعه مدنی و ابزارهای کاری آن می‌باشند.))
با توجه به عقیده ی ثقفی، به زعم من اگر دولت و جامعه ی مدنی، به دیالوگ و گفت و گویی شفاف با یکدیگر بپردازند، می توان چشم انداز خوبی برای رسانه های کشور(فضای رسانه یی) متصور بود و لاغیر.
اتحاد جنوب: فکر می کنید نحوه ی کارکرد رسانه های مستقل در این میان و حرکت آنها برای ادامه ی حیات باید چه گونه ترسیم شود؟
شبانكاره:
من فکر می کنم همه ی اعضاء جامعه ی مدنی که شامل دانشگاه، مطبوعات، تشکل های غیر دولتی و مردم نهاد و ... می باشد، با چنین پرسشی رو به رو باشند و داشتن دغدغه ي مستقل بودن و ادامه ی حیات، تنها مختص به مطبوعات نیست. قبلن نیز این بحث مطرح بود، اما به شکل بنیادین در سال های پیش، به آن پرداخته نشد. ولي در چنین وضعیت ویژه و اضطراري یی هم که به آن توجه شده است، نیز حاوی دغدغه های ایجابی است و می تواند تعالی دهنده ی چنین تشکل هایی باشد. از این رو من مستقل بودنی را که شما به آن اشاره کردید، به دو شکل می بینم.
۱) استقلال اقتصادی 2) استقلال فکری
تشکل های غیر دولتی یی نیز که در دوران اصلاحات مجوز گرفتند برای فعالیت و استمرار خود، همین بحث ادامه ی حیات- هم به لحاظ استقلال فکری و هم به لحاظ اقتصادی- برایشان مطرح بود. خیلی ها هم دولت را مورد انتقاد قرار می دادند که چرا با وجود غیردولتی بودن، دولت آنها را مورد حمایت مالی قرار می دهد و...من فکر می کنم روزنامه ها و مطبوعات اعم از ملی و محلی، نه باید متوقع و چشم انتظار دولت باشند، تا از آنها حمایت مالی و اقتصادی کند، همین که به آنها آزادی بدهد تا بر اساس تفکر خود، مطبوعه ی خویش را منتشرکنند و طبق قانون اساسی و ظرفیت های آن به نشاط و پویایی جامعه و فضای مطبوعاتی یاری رسانند، کافیست. مطبوعات باید خود در راستای تهیه ی منابع اقتصادیشان اقدام کنند، چون امری بی هوده و خودتخریبی است که مطبوعات(رسانه ها) از دولت چشم یاری داشته باشند، اگر هم حمایت کند در مقابل انتظاراتی دارد. (چون بحث ما هم در نشریه یی محلی منتشر می شود، بهتر است با رویکردی محلی نیز ادامه ی پاسخ به پرسش شما را بدهم.) این انتظارات و محدودیت ها را که اشاره کردم به ویژه در صورت داشتن فعالیت مطبوعاتی در شهرستان و مراکز استان بیشتر رخ می نمایاند.
به قول علی اکبر قاضی زاده- روزنامه نگار و استاد دانشگاه-: ((نشریات محلی از آنجایی که در محیط های نظارتی و محدود تری شکل می گیرد و نشو نما می کند، خیلی سریع تر و به شکل موثرتری تحت تاثیر دولت قرار می گیرند زیرا مشکلاتی که مطبوعات در تهران، تجربه می کنند در شهرستان ها به صورت فوری تر و بازتر و قاطع تر اجرا می شود.)) به گفته ی این روزنامه نگار پیشکسوت: ((خودگردانی، تنها راه بقای نشریات مستقل محلی است)) از این رو باید به لحاظ اقتصادی مستقل شوند تا امکان نقد و انتقاد از دولت فراهم شود و اعمال کنترل و عوامل بازدارنده ی کمتری نیز بر مطبوعات مستقل شاهد باشیم. من بر اين گمان ام كه، اگر نشريات مستقل به وي‍ژه محلي بتوانند به استقلال مالي، دست يازند، استقلال فكري و معنايي آنها نيز شكل يافته و مسلمن به تاثيرگذاريي كه از مطبوعات مستقل و آزاد، انتظار مي رود، دست خواهند يافت.از سویی دیگر مطبوعات مستقل باید سعی کنند با تشکل های غیردولتی هم فکر یا نزدیک به فکر خود نیز در ارتباط و تعامل باشند؛ به نوعي همگرايي را در دستور كار خود قرار دهند.در وضعیت موجود مطبوعات باید مطالب انتقادی مستدل و مطالبات طیف های گوناگون جامعه، به شکل ویژه یی در مطبوعات منعکس شود. هر چند ظاهرن به نظر مي رسد مطبوعات مستقل محلي، به سمت محافظه كاري و خودسانسوري كشيده شده اند (يا احتمال اين كه به سمت خودتخريبي و خودسانسوري سوق يابند، وجود دارد) اما به گمان من در چنين فضايي مطبوعات مستقل و اصلاح طلب، بايد مطالبه محور و منتقد دولت باشند. مطبوعات بايد نقش خود را به عنوان ركن چهارم دموكراسي، ايفاكرده و نقش برجسته و تاريخي خود را در فضاي عمومي و حوزه ي جامعه ي مدني، به رخ جامعه ي رسمي بكشد.به گمان ام اصلاح مترقی گرایانه ي قانون مطبوعات می تواند در نحوه ی کارکرد مطبوعات تاثیرگذاری به سزایی داشته باشد. مطبوعات و تشکل های حمایتی از مطبوعات، باید بتوانند دستگاه های قضایی و نظارتی را قانع کنند که با مدارا، تساهل و رافت با مطبوعات منتقد رفتار داشته باشند. (اصل باید برآزادی مطبوعات باشد) مطبوعات، هم چنین باید مفاهیمی که منتج به قوام بخشیدن جامعه مدنی و آگاهی بیشتر مردم نسبت به حقوق شهروندی و مدنی آنها می شود را به صورت مقالات و مطالب به سامان و مستمری به چاپ رسانند.

۲ نظر:

شهرام قلی زاده گفت...

درود بر غلام عزیز
نشانی جدیدت را لینک دادم.
ولی قسمت نظرات این وب کمی نا آشناست

saray گفت...

این روزها قلم را هم از دست داده ایم. سخت است