۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

اطلاعيه داستان نویسی نهمين دوره جايزه ادبي صادق هدايت 1389


اطلاعيه نهمين دوره جايزه ادبي صادق هدايت 1389 نهمين دوره اين مسابقه در سال ۱۳۸۹ توسط دفتر هدايت و سايت سخن برگزار مي شود . شرايط شركت در اين رقابت ادبي به شرح زير است :
شرايط شركت در مسابقه :
_ هر نويسنده مي تواند فقط يك داستان كوتاه منتشر نشده خود را براي شركت در مسابقه ارسال كند.
-داستان ارسالي نبايد از هزار كلمه كمتر و از چهار هزار كلمه بيشتر باشد وبه 3 روش قابل ارسال است:
الف ) ارسال به بخش داستان هاي كوتاه درسايت سخن
ب ) ارسال به ايميل
ج) ارسال به صندوق پستي 365- 19585
داستان هايي كه به طريق پستي ارسال مي شوند لازم است بريك روي صفحه به صورت تايپ شده ودرچهارنسخه فرستاده شوند .
_ نويسندگاني كه در اين مسابقه شركت مي كنند لازم است توجه فرمايند تا تعيين برندگان و نيز انتخاب داستان ها براي چاپ در مجموعه آثار برگزيده از درج داستان ارسالي خود در كتاب ها ، نشريات و سايت هاي اينترنتي و يا ارسال براي مسابقه داستان نويسي ديگر خودداري فرمايند . در غير اين صورت داستان فرستاده شده در مسابقه شركت داده نمي شود .
_ نويسندگان داستان ها لازم است شماره تلفن تماس _ آدرس كامل پستي _ تلفن همراه وEmail خود را همراه داستان ارسالي به صندوق پستي يا سايت سخن ويا دفترهدايت اعلام دارند و در صورت تغيير مراتب را به دفتر هدايت اطلاع فرماييد .داستان هائي كه فاقد اطلاعات ياد شده باشند در مسابقه شركت نخواهند داشت . ارسال كنندگان داستان براي سايت لازم است تلفن خود را ارسال دارند .
_ ارسال داستان براي اين مسابقه به اين معني است كه نويسنده در صورت انتخاب ، رضايت خود را براي چاپ داستان ارسالي در مجموعه داستان هاي برگزيده اعلام داشته است . و دفتر هدايت مجاز به ويرايش داستان ها مي باشد . داستان هاي ارسالي مسترد نخواهد شد .
_ داستانك ‌،داستان بدون عنوان يا نام نويسنده و يا با نام مستعار نويسنده مطلقن پذيرفته نمي شود .
_ مهلت ارسال آثار تا سي ام مهرماه 1389 است .

داستان هاي برتر و اسامي برندگان و اهداي جوائز در مراسم بهمن ماه 1389 اعلام مي شود . جوايز برندگان خارج از كشور به نماينده آن ها اهداء خواهد شد .
كليه علاقه مندان و فارسي زبانان از كشورهاي همسايه و ديگر كشورها مي توانند در اين مسابقه شركت كنند
گزينش آثار و جوائز
- نام داوران در مراسم پاياني اعلام خواهد شد .- به داستان هاي برگزيده به انتخاب هيئت داوران تنديس صادق هدايت يا لوح تقدير اهداء مي شود .
چاپ و انتشار آثار برگزيده
- دفترصادق هدايت با همكاري مؤسسات ادبي خارج ازكشور مجموعه بهترين داستان هاي مسابقه را درخارج ازكشور چاپ ومنتشر مي كنند .
- در صورت نياز به اطلاعات بيشتر به يكي از روش هاي زير تماس حاصل فرماييد :
دفتر هدايت :22556607 - تلفن همراه : 09122837489 - ايميل :
jahanhedayat@yahoo.com
سايت سخن:‌
www.sokhan.com ايميل : info@sokhan.com

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام . از اطلاع رسانی تان سپاسگزارم.منتظرظهور

می نا درعلی گفت...

همیشه اینجا به روز است
...........با شعری منتظرم
...........
نوشته را دریافت کردید؟

وحید صادقی گفت...

"به رنگ علف"



یکی دو روزی طول کشید تا جانی گرفتم. در یک هفته ای که در بخش بودم خیلی ها آمدند به ملاقاتم غیر از هانیه! یکبار که از مادر پرسیدم گفت که با پدر و مادرش به مسافرت رفته.

اسماعیل حسام مقدم گفت...

و ما هم‌چنان
دوره می‌کنیم
شب را و روز را
هنوز را..."

اسفندیار فتحی گفت...

درود رضا جان
با دخترم بهار و اولین شهید کوی دانشگاه به روزم
سبز باشید

عه تا گفت...

جناب اقای رضا شبانکاره
با احترام شما را به گردهم ایی نقد و بازخوانی شعری از" علیرضا لبش" دعوت می کنم .نظر شما پرتوی است که مسیری را روشن می کند.

حمید رضا اکبری شروه گفت...

برای خوانش دعوتی

سارا بهرام زاده گفت...

سلام آقای شبانکاره. سرزمین سونات ها به روز هست و به خوانش شعر دعوتید.

اسفندیار فتحی گفت...

درود

به حال این روزهایم دعوتید که:
"انسانم آرزوست"
سبز باشید

مریم تنگستانی گفت...

با داستان کوتاهی به روزم منتظر نظر ارزشمندتان هستم
با احترام
سلام جناب شبانکاره گرامی

leila hekmat گفت...

سلام
سورنا به روز است
.
.
وسط حرفهایم جایی است که می توانی بپری - اتانازی ؟
رگم آماس می کند از این همه تیغ...می دانم
آن روز ....
تو با عقل بز و هیکل آدم ات اسطوره شده ای در یونان
من مرتاضی شده ام که شهادت می دهد : دوستت ندارم .... نداشتم .
بر گرد به صحنه ای از زمین که به خاک داده من را
می روم
اما به اندازه یک آدم زمین نباش که با همه بگردی ..
.
.
و حرفهایی برای خواندن در ادامه ی مطلب ...
منتظر نقد ارزشمندتان هستم .
با احترام - لیلا حکمت نیا

leila hekmat گفت...

سلام
سورنا به روز است
.
.
وسط حرفهایم جایی است که می توانی بپری - اتانازی ؟
رگم آماس می کند از این همه تیغ...می دانم
آن روز ....
تو با عقل بز و هیکل آدم ات اسطوره شده ای در یونان
من مرتاضی شده ام که شهادت می دهد : دوستت ندارم .... نداشتم .
بر گرد به صحنه ای از زمین که به خاک داده من را
می روم
اما به اندازه یک آدم زمین نباش که با همه بگردی ..
.
.
و حرفهایی برای خواندن در ادامه ی مطلب ...
منتظر نقد ارزشمندتان هستم .
با احترام - لیلا حکمت نیا

وحید صادقی گفت...

"پیکرتراش"
به محض ورود سردبیر ، به تحریریه ؛ همگی ناخودآگاه خودشان را جمع و جور کردند . از همان در شیشه ای که با غیض ، بازش کرد و به طرف اتاق خودش از میان راهرویی که در انبوه میزها و پارتیشن های کوتاه شیشه ای به زور ایجاد شده بود ، شلنگ انداخت ؛ معلوم بود که اصلا سر کیف نیست !

"خاطراتتان را مرور کنید ، تا زندگی یادتان نرود ..!"
...مطلب ارزنده ای بود ...به انتظار قدمهاتان چشم می گسترم ...