۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

روجا چمنکار، برنده ی شعر زنان ایران (خورشید) شد

عکس از: آرشیو رضا شبانکاره

روجا چمنکار، شاعر برازجانی مقیم فرانسه، با سومین مجموعه شعرش- با خودم حرف می زنم- برنده ی دومین دوره شعر زنان ایران(خورشید)شد. این شاعر در حالی توانست این عنوان را به خود اختصاص دهد، که بسیاری از شاعران برحسته ی زن ایرانی نتوانسته اند آثار شعری خود را برای انتشار از فیلتر و کمیته ی ممیزی و سانسور وزارت ارشاد عبور دهند.
نامزدهاي نهايي اين دوره، «با خودم حرف مي‌زنم» اثر روجا چمنکار، نشر ثالث؛ «به کسي نگو» اثر کتايون ريزخراتي، انتشارات آهنگ ديگر؛ «دنيا چشم از ما برنمي‌دارد» اثر الهام اسلامي، نشر شاملو؛ «هيچ باراني اين همه را نخواهد شست» اثر شبنم آذر، نشر ثالث؛ و «يکي از ما بايد به او مي‌گفت» اثر فرشته ساري، نشر ثالث بودند.
سومین مجموعه شعر روجا چمنکار، در آبان ماه 1387 خورشیدی منتشر شد . این مجموعه شعر که "با خودم حرف می زنم" نام دارد، در بر دارنده ی 21 شعر شاعر است.
چمنکار در گفت و گویی که در سال 87 با او در هفته نامه بیرمی داشتم، درباره ی این کتاب گفته است: کتاب دو سال پیش تمام مراحلش توسط نشر ثالث انجام گرفته بود ولی متاسفانه به علت تاخیر در صدور مجوز، در ارديبهشت ماه 1387 منتشر و از سوی این انتشارات روانه ی بازار کتاب شد. وی خاطر نشان کرد: این مجموعه قرار بود با نام "لبهایم را از پشت بام فراری بده" انتشار یابد که به دلایلی با تغییر نام ،"با خودم حرف می زنم" منتشر شد. چمنکار افزود: این مجموعه شعر که شامل بیست و یک شعر سپید است در فاصله ی زمانی سال 1382 تا 84 است که البته بسیاری از این اشعار در مجلات، روزنامه ها و سایت های ادبی کشور و جنوب منتشر شده اند.
صاحب اثر "با خودم حرف می زنم" از حال و هوای این مجموعه نیز چنین گفت: "به هر حال قطعن اشتراکاتی با شعرهای بلی ام خواهد داشت ولی معتقدم تا وقتی کار تازه ای انجام نداده ام و از فضا، زبان ،جهان و ساختار اشعار قبلی ام فاصله نگرفته ام و وارد جهان بکر دیگری نشده ام نه باید کتاب را چاپ کنم. بدین معنی که تا وقتی بدانم در شعرهایم صرفا دارم خودم را تکرار می کنم دست به چاپشان نمی زنم. این به معنای تکرار و تداوم برخی ویژگی های درونی و شخصی شده در اشعارم نیست بل که به معنای گذشتن از تجربیات تجربه شده و جستجو و کشف تجربیات تجربه نشده است ".
وی در پاسخ به این پرسش که شعر را چگونه می نگرد، این پاسخ را از او می شنویم:
" شعر برای من یک جریان زودگذر، موقت و کوتاه مدت نیست، پر کننده ی فضای خالی زندگی ام نیست. حتا دیگر برایم گریستن و ارام شدن هم نیست، پر رنگ تر از همیشه چنان حضور تپنده ی خود را در تک تک سلول هایم اعلام کرده است که نمی دانم من او را می نویسم یا او مرا.
در ادامه نيز شعری از این مجموعه را می خوانیم:

اصلن نباش
اصلن به دیدنم نیا
دوستت دارم را توی گل های سرخ نگذار
برایم نیار
اصلن به من
به ویلای خنده داری در جنوب فکر نکن
سردرد نگیر
عصبی نشو
اصلن زنگ در
تلفن
خواب
خیال
خلوت مرا نزن
این قدر نمک روی زخم من نپاش
اصلن نباش
با این همه
روزی اگر کنار بیراهه ای عجیب حتا
پیدایم کردی
چیزی نگو
تعجب نکن
حتمن به دنبال تو آمده بودم .
معرفی شاعر:
روجا چمنکاردر سال 1360 خورشیدی در محله ی کلیجای برازجان متولد شده، دیپلم گرفته ی ریاضی و فیزیک در مدارس همین شهر است. دوران دانشجویی خود را در دانشگاه تهران سپری کرده و همزمان هم سرایش، مطالعات و فعالیت های فرهنگی و ادبی خود را دنبال کرده است.
فارغ التحصیل کارشناسی ارشد اادبیات نمایشی دانشگاه تهران است. وی چندین سال است که از خبرسازان ادبی ایران به شمار می رود. او در دهه ی هشتاد حضوری بسیار فعالانه داشته که می توان به انتشار مجموعه شعر "رفته بوی برایم کمی جنوب بیاوری" در سال 1380 و 1387- مجموعه شعر سنگ های نه ماهه (1381) و تولید فیلم مستند "زندگی و شعر منوچهر آتشی" اشاره داشت. مجموعه شعر "رفته بودی برایم کمی جنوب بیاوری" کاندیدای سومین دوره ی جایزه شعر امروز ایران و با مجموعه شعر "سنگ های نه ماهه" برنده ی جایزه چهارمین وره ی شعر کارنامه و شعر پروین اعتصامی شده است. چمنکار در سال 1384 به همراه "بهاره رضایی"به جشنواره ی دو سالانه شعر فرانسه هم دعوت شد که در آنجا هم شرکت کرد. علاوه بر انتشار سومین دفتر شعرش "با خودم حرف می زنم"، قرار است پایانامه ی تحصیلی خود را که به نمایشنامه های لورکا اختصای دارد در کتابی با رویکرد تحلیلی و پژوهشی منتشر نماید. وی مدتی در دانشگاه آزاد تهران تدریس می کرد و هم اکنون در فرانسه به سر می برد.
رضا شبانکاره
مطالب مرتبط:
٭ معرفي بهترين دفتر شعر زنان روجا چمنكار خورشيد را در دست گرفت + نوشته شاعر با تقدير از فرشته ساري و بنفشه حجازي (دانوش به نقل از ایسنا)

۷ نظر:

علیرضا ذیحق گفت...

با مهر ودرود

mouse گفت...

قشنگ بود و منو یاداین شعر فیلم

10 thing that i hate about you?




I hate the way you talk to me

And the way you cut your hair.

I hate the way you drive my car.

I hate it when you stare.

I hate your big dumb combat boots
And the way you read my mind.

I hate you so much it makes me sick.

It even makes me rhyme.




I hate it...

I hate the way you're always right.

I hate it when you lie.

I hate it when you make me laugh;
Even worse when you make me cry.

She begins to cry as she continues to read.


I hate it when you're not around
And the fact that you didn't call,
But mostly I hate the way I don't hate you;
Not even close;
Not even a little bit;
Not even at all.

مینا درعلی گفت...

موفقیت هر هم استانی موفقیت من است

علیرضا ذیحق گفت...

با درودبه دوست فرهیخته ام جناب شبانکاره

در موردنقد قصه های رسول پرویزی سعی خود را خواهم کرد و امیدوارم که تا اواسط بهمن ، تقدیم کنم .مجددا با شما در تماس خواهم بود !

حميد رضا شروه گفت...

داستان کوتاه

پشت به ديوار روبروي آينه قدی شكسته اي كه .........

رویا ابراهیمی گفت...

سلام اقای شبانکاره عزیز
خیلی خوشحالم که شما اینقدر فعالید . راجع به خانم چمنکار عزیز هم خیلی شنیده بودم ولی مطالب شما اطلاعاتم را تکمیل کرد . راجع به بیژن جلالی هم فکر میکنم از پسش برنمیام چون در سفر هستم و زمان کافی برای تهیه آن ندارم . در هر حال ممنونم بابت این پیشنهاد .

ناشناس گفت...

خودتون قضاوت کنید . . . چه تشابهی!!

پوتین برای سربازان جدید
پول آب را باید داد پول برق جدا
یقلبی 15 تا

. .

منم میخوام برم پاریس .