۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

« اینترنت، یکطرفه عاشق من است!»

گفت و گوی غلامرضا شبانکاره با علی باباچاهی:
« اینترنت، یکطرفه عاشق من است!»
shabankareh1362@yahoo.com

اشاره: علی باباچاهی، در حوره ی شعر و پژوهش نامی بس آشناست. او کسی ست که در چندین حوزه ی ادبی از جمله سرایش شعر کودک،تحقیق و پژوهش و نقد و بررسی آثار در خوری را به جامعه ی ادبی ایران تقدیم کرده است. او حتا در کارنامه ی فرهنگی و ادبی خود، تجربه ی روزنامه نگاری را دارد. باباچاهی مدتی بخش شعر مجله ی نافه را مدیریت می کرد. از آثار شعری او نیز می توان به ((در بی تکیه گاهی، آوای دریا مردان، منزل‌های دریا بی نشان است، عقل عذابم می‌دهد، قیافه ام که خیلی مشکوک است اشاره کرد و به تازه گی ها هم مجموعه شعر "پیکاسو در خلیج فارس" را از سوی انتشارات ثالث روانه ی بازار کتاب کرده است.)) باباچاهی علاوه بر دفترهای دیگر شعری، در زمینه ی تحقیق و پژوهش آثار مرجع و درخشانی دارد که می تواند سالهای سال نیازهای علاقمندان و فعالان عرصه ی شعری در ایران را پاسخ گو باشد. گزاره‌های منفرد (بررسی انتقادی شعر امروز ایران)در سه جلد، بیرون پریدن از صف (گفتگو، نقد و نظر، مقاله، شعر امروز، زن امروز(گزینش و بررسی شعر زنان)، شروه سرایی در جنوب ایران، این بانگ دلاویز (شعر و زندگی فریدون توللی، زندگی و شعر اسماعیل شاهرودی)تالیفات علی باباچاهی در حوزه ی نقد و بررسی شعر است.آن چه در پی می خوانید گفت و گوی تلخیص شده ی غلامرضا شبانکاره با علی باباچاهی است که به بررسی وضعیت ترجمه ی آثار باباچاهی در خارج از کشور،موانع و راهکارها ی جهانی شدن شعر ایران و نقش اینترنت در معرفی آن پرداخته است.سرویس ادبیات بیرمی خوشحال خواهد شد، شاعران،منتقدان روزنامه نگاران و علاقمندان، در این زمینه نظرات خود را به طور مکتوب در اختیار سرویس ادبی نشریه بیرمی قرار دهند.


شبانکاره: آقای باباچاهی! آیا شما از چاپ و بازتاب آثار و کتاب هایتان در جوامع بین المللی - خارج از کشور ـ اخبار و اطلاعاتی دارید؟باباچاهی: می توانم این را بگویم، به صورت جدی کارهایم در آن جا چاپ نشده است.
شبانکاره: از منظر خود، چرایی این کم کاری را در چه می بینید؟باباچاهی: کم کاری را قبول دارم. در غرب وسایر کشورها اثری مستقل و به طور خاص از آثار شعری و ذوقی ام ترجمه و چاپ نشده است. کما این که گاهاً فرصت هایی نیز برایم مهیا شده است که منجر به ترجمه ی آثارم در هیات اثری مجزا و مستقل، به زبان های دیگری چاپ شود ولی به دلایلی چند این مهم صورت نگرفت که می توانم به برخی از آنها، اشاره کنم. یکی علایق دوستان ایرانی است که به حذف بعضی ها اقدام می کنند. حالا این حذف از شرکت در جشنواره و فستیوال ها گرفته تا گزینش شاعران برای ترجمه ی آثار و کتاب هایش به زبان ملت های دیگر. یکی دیگر از این موارد قرار گرفتن یا نگرفتن در حلقه های ادبی و فرهنگی است که احیاناً با برخی از نهادهای بین المللی فرهنگی و ادبی جهان ارتباط دارند، می باشد. اگر از سوی این افراد مورد پذیرش واقع شوی، مسلماً منجر به ترجمه یا انعکاس فعالیت ادبی شاعر در برخی از محافل جهانی خواهد شد.البته گاهی اخباری می شنوم. به طور مثال دو سال پیش خبر دار شدم، در چین یک آنتولوژی شعر چاپ شده است و از من کارهایی نیز چاپ شده بود، یا 30 سال پیش در برخی از منابع به زبان هلندی کاری صورت گرفته است؛اما نمی دانم این کار به چه شکل و یا چه کیفیتی انجام گرفته باشد. البته در برخی از کارهای این چنینی نیز ،دوستان ایرانی لطف می کنند و بعضی ها را حذف می کنند که من نیز از این کار بی نصیب نبوده و نیستم! چند شعر نیز از من به زبان عربی ترجمه شده است.نکته مهمی را دوست دارم این جا برایتان بیان کنم، دنیا خیلی بزرگتر از این است و شاعر برای به رؤیت درآوردن خویش نه تنها باید تلاش های زیادی کند بل که عمر نوح نیز باید داشته باشد.البته برخی بوده اند که در سن جوانی به عنوان شاعری ماندگار مطرح شده باشند. در این اوضاع و احوال جریانات شعری امروز ایران به گمان ام شاعر ایرانی باید خیلی جان سخت باشد تا بتواند در حلقه ی شعر ایران کارش حضوری توامان داشته باشد و میدان را نبازد و در دراز مدت نیز شعرهایش مقبولیت اجتماعی پیدا کند و ماندگار شود. باید از تعریف و تمجیدهای مقطعی دور ماند و به مطرح شدن های گذرا و افراطی اعتنائی نکرد. نمی تواند با روابط فردی با خارج از کشور و یا با ترجمه ی اثر ی، خود را شاعری جهانی دانست!یکی دیگر از عوامل عدم ارائه آثار در جوامع بین المللی نبود تلاش و اهتمام های فردی خود من نیز هست. در این گونه فعالیت ها« کنش» و «تمایلات» فردی شاعر نیز نقش مهمی را ایفا می کند که درون من این احساس کم رمق است.
شبانکاره: از دوستان ادبی اتان در خارج از کشور یا مترجمی از کشورهای دیگر در رابطه با ترجمه ی آثار شما پیشنهادی را مطرح نکرده اند ؟باباچاهی: ابتدا این نکته را بگویم که من دوستان زیادی در خارج از کشور ندارم و اگر هم داشته باشم از دوستان قدیمی ام هستند که الان ارتباطی با یکدیگر نداریم یا ارتباط ام کم است. مسلما ترجمه ی آثار نویسندگان و شاعران ایرانی و بازتاب و انعکاس کارنامه ی ادبی این افراد بیشتر در رابطه های فردی و میزان سعی و تلاش آنها با مترجمین ، حلقه ها ،مراکز فرهنگی و ادبی بین المللی در خارج از کشور بر می گردد که این مهم نیز به مسائلی که پیش تر بیان داشتم،بر می گردد. البته من اصلا آدم متوهمی نیستم!یدالله رویایی که در فرانسه به سر می برد و در حوزه ی ادبیات نیز پرتلاش است همواره با یکدیگر مکاتبه می کنیم .مرتب برایم نامه می نویسد و کتاب را برای یکدیگر ارسال می داریم. ولی در این زمینه چنین پیشنهاداتی را نه من و نه او مطرح کرده است. از سوی ناشر یا مترجم خارجی نیز در راستای ترجمه ی آثار من تا الان پیشنهادی دریافت نکرده ام.
شبانکاره: سانسور آثار ادبی مثل شعر، نمایش نامه ، داستان، ترجمه و... ـ تأخیر در مجوز کتاب و ماندن اثر در صف طویل نشر مجوز کتاب در وزارت فرهنگ و ارشاد چه تاثیر منفی و مخربی می تواند در پیشرفت شعر و ادبیات امروز ایران می تواند داشته باشد؟باباچاهی: من در پاسخ به این پرسش شما به نوعی دچار«تعلیق» هستم. من آثاری داشته ام که در سال 86 نوشته شده و در همین سال نیز از سوی ارشاد مجوز گرفته و چاپ شده است. اما دو اثر نیز دارم که هنوز چاپ نشده اند که به آنها اشاره کردیم. من فکر می کنم نوع و نحوه ی ارتباط ناشران با ارشاد بسیار متفاوت است و رابطه ی ناشران با ارشاد است که به نوعی کارها را پیش می برد. به هر حال نوع رابطه یی که ناشران و وزارت فرهنگ و ارشاد ایجاد می کنند و ذهنیتی که از ناشران دارند در تصمیم گیری برای دریافت مجوز کتاب نقش مهمی دارد. به هر صورت انتشار مداوم و تجدید چاپ آثار مؤلفان و نویسندگان تأثیر مهمی در شناساندن و پیشرفت ادبیات فارسی معاصر دارد. عدم چاپ آثار ادبی نویسندگان ، شاعران و مترجمان ایرانی خلل بسیاری در برگزاری همایش ها، جوایز جشنواره های ادبی و فعالیت فعالیت های ناشران و مولفان داشته است که همین نکته باعث رکورد فرهنگی و نشر در کشور شده است.
شبانکاره: چند سال پیش در نشریه ی « کتاب هفته» بود، در مقاله یی سخن از موانع جهانی شدن شعر معاصر ایران و موانع آن کرده بودید و در آن محدودیت زبان فارسی را دلیل عدم جهانی شدن شعر فارسی مطرح نمودید. واقعاً زبان فارسی را دلیل جهانی نشدن شعر معاصر می دانید؟باباچاهی: البته من مثل 15 سال پیش دیگر «محدودیت زبان فارسی» را به آن شکل افراطی و حدت آن وقت ها مطرح نمی کنم. چون اکنون شرایط بهتر و امکانات بیشتری ایجاد شده است، که شاعران ، شعرشان را به سایر ملل نیز معرفی و ارائه کنند. با وجود « اینترنت» این امکان وجود دارد که شعر ما به تدریج به وسیله ی این ابزار در دنیا شناخته شده و توسعه یابد. احتمالا « آدم های بیکار!» زیاد هستند که به شعر و سرایش توجه دارند و از طریق اینترنت یا همان« دنیای مجازی» با فعالیت های ادبی ایرانیان نیز آشنا شوند. ما دیگر در ((دنیای فرا زبانی ـ فرا زمانی ـ فرا مکانی)) زندگی می کنیم. به نظر می رسد بستر حضور شعر معاصر و امروز ایران بیشتر فراهم شده است تا موقعیت و ظرفیت خود را در دنیا به نمایش بگذارد. گسترش "اینترنت" از عواملی است که می تواند به علاقمندان شعر فارسی این امکان را در سطح جهان بدهد که بتوانند تحقیقات و پژوهش های خود را انجام دهند و دسترسی شعرشناسان خارجی به شعرهای شاعران ایرانی به آسانی قابل دریافت باشد. مهاجرت افراد به خارج از کشور می تواند زمینه ساز ترجمه ی شعر معاصر ایران در آن کشورها باشد ولی این گونه فعالیت ها خیلی پراکنده و ناچیز است. ما باید جدی تر به این مقوله توجه داشته باشیم.
شبانکاره: البته آقای باباچاهی از اواسط دوره ی قاجاریه و بعدتر نیز دوره ی پهلوی، شرق شناسان بزرگی به ادبیات ایران و به طور خاص «کلاسیک» ما توجه کردند و آثار برجسته یی نیز نوشتند و به ملت خود عرضه داشتند، و حتا گاهی انها بودند که شاعران و متفکران ایرانی را به خودمان شناساندند و این فعالیت کماکان ادامه دارد و حتا در سطح پیشرفته تر و جهانی تر هم ادبیات کلاسیک ایران اهمیت یافته و مطرح شده است تا جایی که در یکی و دو سال گذشته « مثنوی معنوی» مولانا پرفروش ترین آثار ادبی کتاب فروشی های امریکا بوده است و دو سال گذشته نیز یونسکو برنامه های ویژه یی در سطح جهان برای مولانا ترتیب داد و سال فرهنگی 2007 به نام «مولانا» نام گذاری شد.چرا ما برای معرفی و مقبولیت شعر و ادبیات کلاسیک ایران نه تنها دچار مشکل نیستیم بل که خارجی ها اشتیاق و سرمایه گذاری های بیشتری نسبت به خودمان در این عرصه دارند، ولی درباره ی شعر معاصر به خصوص برای شناساندن و مقبولیت شعر امروز و جریان های ادبی سال های اخیر ایران دچار مشکل هستیم؟! اصلاً علت تفاوت برخورد با این دو جریان را چگونه ارزیابی می کنید؟شاعران کلاسیک ما هم چون مولانا، سنت فرهنگی ایران در قرن های متمادی را تسکیل می دهند، این سنت ها هم تائید شده هستند. این تائید را هم از تاریخ- نه از دولت و حکومت ها- گرفته اند. تصور من این است شرق شناسان غالبا سنتی فکر می کنند، سنت نیز خودش را در قله ها به روئیت و نمایش می گذارند. این مسائل – سنت ها- نیز بی خودی و تصادفاً سنت نشده اند. واقعاً این مسئله بحث چند جانبه یی را می طلبد. مدرنیته یا مدرنیسم از وضعیت موجود خودش احساس رضایت نمی کند. فرهنگی که رسانه های جهانی تبلیغ و صادر می کنند، احتمالا روح انسان های غربی شفا نمی بخشد.آبشخور معرفتی آثار کاستاندا و پائلوکوئلو از معرفت شرق نشات گرفته، گویا توجه به این نوع نگاه در غرب، در واقع مثل ضرورت استنشاق هوای تازه است، برای این که غربی ها از منظرهایی اشباع شده هستند. این احساس به استنشاق هواهای دیگر و توجه به شکل دیگری از معرفت را ضروری می دانند. شعر معاصر ایران (1300 تا 1388 ) در مقابل سنت شعری کلاسیک ما در قرن های مختلف و متمادی خیلی ناچیز است. جوان بودن شعر معاصر یکی از علت های جهانی نشدن آن است. شعرهایی که در صد سال اخیر سروده شده در مقایسه با شاعران غربی که در قید حیات هستند و عمری از آن ها می گذرد و مشهور هم هستند، حتماً می تواند با آن ها برابری کند و چیزی کم ندارد.در واقع ما تشنه ی شعر غیر خودی هستیم و شاعران و مردم ما مرعوب اسامی در غرب می شوند، در صورتی که حقیقت غیر از اینهاست.الان می گویند شعر امروز آمریکا روز به روز به سادگی رو می آورد. یعنی وجه ساده در شعر آمریکا تبلیغ می شود. به ساده گی شعر و ساده نویسی اعتقاد دارند. یه نکته یی اشاره می کنم، جامعه یی مثل آمریکا کمتر به شعر توجه می کند، زیرا تیراژ کتاب شعر در آنجا پایین تر از ایران است. من معتقدم این پیشنهادی است که دارد جامعه ی مصرفی آمریکا ارایه می دهد.دارد. حتماً هم حوصله ی توجه به شعر پیچیده و ژرف را ندارد. این آمریکایی ها یک نوع صورت شعر را ترویج می دهند. حالا در ایران شعرهایی داریم که جذاب اند و صورت های مختلفی هم ارایه می کنند و جامعه ی ما پیشنهاد تکثر صداها را داده است. به غنا و تنوعی که در شعر ما وجود دارد. کسانی که در ایران حضور ندارند با نادیده گرفتن افراد به هم دیگر ظلم می کنند؛ آن هم به دلیل عدم تجربه ی دموکراسی از یکدیگر چشم پوشی می کنند. البته در این میان مسافرت و رفت و آمد های شاعران ایرانی هم تاثیر مثبت دارد، ولی این ها خیلی ناچیزاند. باید چهره یی شایسته و واقعی از شعر معاصر ایران ارائه شود که این مهم نیز با تلاش و در اختیار قرار دادن امکانات و بسترسازی های لازم، می تواند ممکن شود. دولت و مراکز فرهنگی دولتی و غیر دولتی نیز باید به ایجاد مراکزی که مسئولیت ترجمه ی شعر به زبان های گوناگون خارجی را به عهده داشته باشند، اهتمام ورزند و قاعدتا نیز باید هزینه کرد. در ضمن مترجمانی نیز که در این مراکز و کانون ها فعالیت می کنند، می بایست به طور حرفه یی و مستمر به این کار بپردازند و نه به صورت تفننی و گه گاهی! الان نیز شاهد فعالیت های ذوقی و تفننی هستیم- فعالیت هایی که گاها منجر به ترجمه ی اشعار شاعرانی در خارج از کشور می شود، مانند همه ی مسائل اجتماعی، سیاسی- اقتصادی و مسائل دیگر کشورمان پراکنده و سرسری صورت می گیرد و در جامعه ی ما پراکندگی در همه ی سطوح زندگی ما مطرح است. در زمینه ی فرهنگ از مصائب نشر، توزیع، ترجمه، مجوز و حق التحریر و ... گرفته تا الخ ... . برای مترجمان، ترجمه ی شعر نه باید علاقه یی صرف باشد، بل که می بایست به عنوان شغل "مترجمی" نیز مطرح و برجسته شود. این مساله البته آرزویی آرمانی و ایده آلیستی است. به گمان ام در این موقعیت اگر به همه ی این ظرفیت ها ی ادبی و شعری ایران توجه می شد، دنیای شعری ما وضعیت بسیار مطلوبی می داشت. از سویی دیگر، متاسفانه شعر معاصر ایران از کانال های دولتی و رسمی آن هم با رویکردهای جناحی، خودی، غیر خودی، ملاحظه کارانه و غیر هنری و نا زیباشناسیک به خارج از کشور معرفی می شود که این مسئله نیز در شناخت درست جهانی شعر ایران آسیب وارد می سازد.
شبانکاره: آقای باباچاهی ما که به جهانی شدن شعر معاصر و امروز فارسی می اندیشیم، شما به عنوان شاعر فعال و پیش کسوت این عصر چه رابطه یی با «اینترنت» دارید؟باباچاهی: ارتباط من «باباچاهی» با اینترنت مثل عاشق های قدیمی ایرانی است. اگر عاشق های قدیمی می خواستند با «معشوق» خود ارتباط برقرار کنند و پیامی با یکدیگر رد و بدل نمایند با « واسطه» شکل می گرفت و این گونه ارتباط ایجاد می کردند. من نیز ارتباط ام با «اینترنت» با «واسطه» صورت می گیرد.
شبانکاره: تکنولوژی را برای ارتباط با مخاطب چگونه می بینید، در واقع تکنولوژی ، اینترنت و وسایل مدرن ارتباط جمعی ، و وب نویسی شاعران و نویسندگان چه نقشی در جذب مخاطب و پیشرفت ادبیات امروز برای این گونه وسایل مدرن ارتباط جمعی قائل یید؟باباچاهی: من پدیده ی «اینترنت» را مثبت می انگارم و آن را با روشن بینی نگاه می کنم و اینترنت در جذب کاربران به سمت ادبیات سهمی را برایش قائل ام. اگر مشخصاً وبلاگ و سایتی را راه اندازی نکرده ام، اما خوشبختم که می بینم وبلاگی 10 تا 15 شعر ام را ارائه کرده یا اثری از من را ترجمه کرده است. و این تلاش ها توسط اشخاص و افراد جامعه نیز صورت می گیرد نه این که خبرگزاری رسمی یا نهادی که مرتبط با فرهنگ و ادبیات باشد چنین کاری را انجام داده باشد و این خیلی اتفاق خوبی است.
شبانکاره: حال این واسطه ی بین عاشق و معشوق کیست؟باباچاهی: (باخنده) این ارتباط با واسطه اکثر اوقات توسط شاگردان و دوستان ادبی ، اطرافیان یا اعضای خانواده ام صورت می گیرد و به این شکل از رویدادهای ادبی و شعرآگاه می شوم. یا این که اگر سایت، وبلاگ یا خبرگزاری یی از من خبر، مطلب یا شعری زده باشد در جریان قرار خواهم گرفت و حتماً اگر مطلبی هم در نقد بررسی و بالاخره حرف و حدیث هایی که درباره ی شعر، آراء بازتاب و نظرات ادبی ام بر روی منابع اینترنتی آورده شوند، حتماً خبردار می شوم و آنها را مطالعه می کنم. شبانکاره: البته ارتباط شما با اینترنت کماکان یک طرفه است، چون خودتان مستقیماً وب نویسی نمی کنید و نمی توانید ارتباط مستقیم با مخاطب آثارشان داشته باشید و مولد هستیم مطالب ادبی تان در وب نیستید.من وب نویسی را با پذیرش مثبت نگاه می کنم ولی این را هم قبول دارم که رابطه یک طرفه است. بسیاری از شاعران و نویسندگان شخصاً به راه اندازی وبلاگ یا حتا سایت اقدام کرده اند؛ اما به هر حال با توجه به گرایش من به اینتر نت و نوع ارتباطی که با آن برقرار کرده ام، این نظر را دارم که از این پدیده ی مدرن غافل و عقب نمانده ام و به هر حال آثار و نوشتار زیادی از من در اینتر نت است. البته اگر به کسی نگوئید! من صاحب وبلاگی هستم که توسط دوستم "محمد لوطیج" اداره می شود. اما به هر حال این را بگویم « اینترنت یکطرفه عاشق من است!».

۵ نظر:

siamak borazjani گفت...

سلام علیک دوست نازنینم
نمی دونم چرا از دیشب تا به حال دارم برای سعدی فاتحه می خونم. در این 12 ساعت اخیر همش به یاد عالم بی عمل به چه ماند؟ به زنبور بی عسل افتاده ام. با اجازه شما باز هم در رابطه با مغالطات شما چند موضوع را مطرح می کنم.
اولا کسی به جز شما در استان بوشهر تا به حال این گونه منتقد وضعیت موجود نبوده. شما از قول لنگستن هیوز ترجمه شاملو نوشتی ما(هنرمندان شرکت کننده) جماعت بی درداییم که حتی گریه کردنم ازمون نمیاد. پاسخ منطقی من روشنه. من می گم چرا گریه؟ چرا زاری؟ بیا یه کاری بکن. وگرنه خاموشی و گریه و زاری گناه ماست. درسته؟
چرا شما از اسم اوردن اتفاقات اخیر هراس داری؟ چرا از اون می گذری و به جشن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!واره اهل قلم اتکا می کنی؟ چرا حاضر به یک حمایت خشک و خالی از دربندان این اتفاقت نیستید؟
من نیازی به تطهیر خودم نمی بینم. هنوز آنقدر بد نشده ام که مثل دوستان شما پول و بن کتاب و رئفت انتخاباتی ارشاد را دریافت کنم و منتقد گروهی باشم که برای یک اتفاق فرهنگی یک پنجم فرد خودم پول گرفته اند. اگر باز هم جشن واره ای برگزار بشه و من به هر دلیل تا پایان روز داوری اشعارم رو پس نگیرم قطعن در اون شرکت می کنم.
در برابر ظلمت جشن می گیرم و برای هیچ شهیدی هم مرثیه سرایی و گریه و زاری نمی کنم. جاودانگی مناسبات فرهنگی رو جشن می گیرم. در این اتفاق اخیر(جشن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! واره) هم هر چند در دل مکدر بودم اما چون تا بیش از دو هفته بعد از شهید شدن هم نسلانم کارهایم رو پس نگرفته بودم(به هر دلیل) در اون جشن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!واره هم شرکت کردم.
حالا اینجا بذارم یا در وب جدید آقای شبانکاره؟

siamak borazjani گفت...

اما الان در پاسخ به آقای شبانکاره نازنین
با قلبی آکنده از حسرت و درد و نومیدی و گریه اعلام می کنم که طبق بررسی های اینجانب ایشان هم از کمک های ارشاد در آستانه انتخابات بهره مند و تطمیع شده است(اما نه در حد آقای فکر اندیش) ایشان باید صادقانه جواب بدهد که آیا بن های خرید کتاب را که در سال 86 به تعدادی از روزنامه نگاران و هنرمندان داده شد هم دریافت کرده یا خیر؟ خواهشی که از ایشان دارم این است که دیگر خودش را کنار فردی که واقعن یک ریال هم دریافت نکرده قرار ندهد و این بار کمی به خود مطمئن تر باشد و جواب دهد: آیا به جز پولهای ارشاد(رئفت انتخاباتی) بن کتاب هم دریافت کرده است؟

siamak borazjani گفت...

جناب شبانکاره نازنین
فونت مطلب و رنگ اون به شدت چشم کور شده مخاطلبی مثل من رو آزار می ده. لطفن کمی درشت تر و بهتر بنویسید تا بشه مطلب رو خوند.
با سپاس وافر
سیا

غلامرضا شبانکاره گفت...

--------------------------------------------------------------------------------
پاسخ غلامرضا شبانکاره به آقای برازجانی:
درود لطفن فرافکنی نکنید و تهمت ناروا و بهتان هم به کسی نزنید... چنان چه می خواهید بدانید من پول گرفته ام به عنوان رافت انتخاباتی بفرمائید از لیست ارشاد بوشهر و هفته نامه ی بیرمی استعلام کنید که اسم من به عنوان دریافت کننده در لیست بوده است یا خیر؟ من این مسئله را تکذیب می کنم، من هر پولی هم از بیرمی گرفته باشم، همه در پی نگارش مطالب بوده و انتشار ضمیمه ادبی ققنوس که بابت حق التحریر به من پرداخت می شده است آن هم با تاخیر.
خوشبختانه در مسئله ی دریافت بن کتاب هم من بی تقصیرم و تا کنون هیچ بن کتابی را دریافت نکرده ام. نه در سال 86 و نه در هیچ سال دیگری.
من اینجا لازم است بیان کنم تا کنون در هیچ گونه انجمن و محفل دولتی یا وابسته به آن نبوده ام، از این پس هم نخواهم بود و همواره با جریانات نیز موضع انتقادی خواهم گرفت. از آنجا که شما بیشتر به مونولوگ می پردازید، همکاری و گفتمان با شما بی فایده است

jalalkhosravi گفت...

غلام دستت درد نکند